مجری ازش پرسید زبان همه فهم چیه ؟

گفت زبانی مثل تابلو راهنمایی مثل رنگ پریدگی صورت و ...


اون زبونی که همه می فهمند زبان مادریه

پدر سگ


بعد حالا مجری میگه عرفا وقتی به هم می رسند کلی

حرف بینشون رد وبدل میشه 


کلش را تکون می ده می گه آره

بعد مجری می گه این کلی مطلب توش بود 


یعنی این زبون همه فهم نبود زبان خاص عرفا بود

ولی اون نفهمید و خودش را عارف می دونه .


همه می فهمند یعنی همه مخلوقات خدا می فهمند

یعنی خر می فهمه

مورچه می فهمه

گربه می فهمه

...

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾

تا آنگاه که به وادى مورچگان رسیدند مورچه‏ اى [به زبان خویش] گفت اى مورچگان به خانه ‏هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند

فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿۱۹﴾

[سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس بگزارم و به کار شایسته‏ اى که آن را مى ‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏ خویش در میان بندگان شایسته‏ ات داخل کن