بسم الله الرحمن الرحیم

و خواندن قرآن را بر تو آسان کردیم

۹ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

مسلمانان چگونه زندگی می کنند

منابع :

کتب اربعه کافی

من لایحضر الفقیه

استبصار

تهذیب

وسائل

عیون اخبار الرضا

امالی صدوق

ثواب الاعمال صدوق

مکارم الاخلاق

امالی مفید

ولئالی الاخبار

و ...

بسم اله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین

بدان زندگی دنیا بقایی ندارد و چون نفس ناطقه که جوهر انسانیت است از بدن بیرون گردد و از جهان فانی چشم پوشد از انسان اثری باق نماند جز کمالات روحانی که با خود می برد و آثار خیری که باقی می گذارد و از آن جمله است فرزند صالح که جانشین پدر و بقاء نام و ترفیع درجات و آمرزش او می باشد.

ارزش فرزند خوب

مکارم الاخلاق 256-رسول اکرم صلی الله علیه و اله فرمود اطلبو الولد و التمسوه فانه قره العین و ریحانه القلب (از خدا) فرزند طلب کنید و او را بخواهید که او نور چشم و میوه دلست و از (زن) پیر و عقر (زن نازایمان) دوری کنید .

از خداوند فرزند صالح بخواهید

آن حضرت فرمود:چون انسان بمیرد کارهای او جز سه چیز بریده می شود :

1-عملی که به آن سود برد(مانند علم اصول عقاید حقه و علم اخلاق و احکام که به مردم آموخته است یا از کتب او بهره برند و هر چه بعد از او به آنها رفتار شود برای او نیز سودمند است)

2-یا صدقه ای که برای او جاری گردد(مانند کتب دینی و مساجد و مدارس و درمانگاه ها ونهر های جاری و درختانی که در زمین نشانده و بعد از او مورد انتفاع مردم است.

3- یا فرزند شایسته ای که برای او دعا کند و از خداوند برای او آمرزش بخواهد .

اماق 244 کردار فرزند این جور اثر دارد : آن حضرت فرمود : عیسی علیه السلام به قبری گذشت که صاحب آن را عذاب می کردند پس از مدتی از آنجا عبور کرد دید عذاب از او برداشته شده از پروردگارش از آن حال پرسید وحی رسید که در این سال فرزند شایسته او به حد بلوغ رسید و راهی را اصلاح کرد و یتیمی را جا داد به این سبب او را به کرده  فرزند آمرزیدم .

فقیه 436-امام صادق علیه السلام فرمود : میراث الله من عبده المومن الولد الصالح یستغفرله میراث خداوند از بنده مومن فرزند صالحیست که برای او آمرزش بخواهد و هر کس بی فرزند بمیرد گویا در جهان نبود و هرکس با فرزند بمیرد گویا نمرده است .

حضرت رضا علیه السلام فرمود خداوند چون برای کسی خیری بخواهد او را نمیراند تا به او فرزندی بنمایاند رسول اکرم فرمود الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است.

خواستن فرزند هشت ستور دارد: اول شخصی به امام باقر علیه السلام عرض کرد فدایت شوم مالم فراوان است و بی فرزندم آیا چاره ای دارد ؟ حضرت فرمود آری مدت یکسال در آخر شب صد بار از پروردگارت آمرزش بخواه (صد بار بگو استغفر الله ربی و اتوب الیه) و اگر (خواب ماندی و) آنرا ضایع کردی در روز قضا کن (گفتن آن در نماز وتر صد بار آخر شب نزدیک به اذان صبح کفایت می کند(مکارم 257

وآنحضرت به شخصی که از کمی فرزند شکوه کرد فرمود سه روز بعد از نماز صبح و مناز خفتن هفتاد بار سبحان الله و هفتاد بار استغفرالله بگو و بعد ار آن این آیه را (سوره نوح از آیه 8 تا 12) بخوان استغفرو  ... تا لکم انهارا پس در شب سوم با همسر خود جماع کن خدا پسری که خلقتش درست باشد به تو عطا فرماید و حضرت مجتبی علیه السلام فرمودند هر کس فرزند خواهد باید بسیار استغفار کند.

فقیه 434-دوم علی بن الحسی علیه السلام به بعضی از صحابه خود فرمود در طلب فرزند هفتاد بار (این دعا را) بگو همانا هر کس آن را زیاد بگوید خداوند به او آنچه از مال و فرزند و خیر دنیا و آخرت آرزو کند روزی فرماید زیرا خداوند می فرماید از پروردگار تان آمرزش بخواهید که او غفار است (تا آخر آیه) و دعا این است :

رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین و اجعلنی من لدنک ولیا یرپنی فی حیوتی و یستغفر لی بعد موتی و اجعله خلقا سویا و لا تجعل للشیطان فیه نصیبا اللهم انی استغفرک و اتوب الیک انک انت الغفور الرحیم

دستور سوم حرث نصری گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم من از خانواده ای هستم که سلسله آنان از هم گسیخته و فرزندی ندارم حضرت فرمود در سجده (چه در نماز باشد یا غیر نماز ) خدا را بخوان.

رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعا رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین.

راوی گفت چنان کردم پس برایم دو فرزند به نام علی و حسین متولد شد و فرمود هر کس بخواهد برایش فرزندی شود بعد از نماز جمعه دو رکعت نماز گذارد . رکوع و سجود آنرا طول دهد بعد از نماز بگوید :

اللهم انی اسئلک بماشئلک به زکریا رب لا تذرنی فردا و انت خیرالوارثین اللهم هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعا اللهم باسمک استحللتها و فی امانتک اخذتها فان قضیت فی رحمها ولدا" فاجعل غلاما مبارکا زکیا و لا تجعل للشیطان فیه شرکا و لا نصیبا.

دستور چهارم شخصی به امام صادق از بی فرزندی شکوه کرد حضرت فرمود هرگاه مجامعت می کنی بگو اللهم انک ان رزقتنی ذکر آسمیته محمدا آن مرد چنان کرد خداوند به او فرزندی داد و بدیگری دستور داد چون خواهی نزد همسر خود بروی این سه آیه را بخوان ان شاء الله خداوند به تو فرزندی روزی می کند .

و ذالنون اذ ذهب مغاضبا" فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبناله و نجیناه من الغم و کذلک من المومنین و زکریا اذ نادی ربه رب لا تذرنی فردا" و انت خیر الوارثین.

دستور پنجم : شخصی به حضرت رضا علیه السلام از بیماری خود و بی فرزندی شکایت کرد حضرت امر نمود که صدای خود را در خانه به اذان بلند کند آن مرد چنان در خانه اش مدتی اذان گفت خداوند بیماریش را برد و فرزندش را زیاد کرد .

دستور ششم

شخص دیگری به آن حضرت از کمی فرزند شکایت کرد حضرت فرمود استغفار کن و تخم مرغ را با پیاز بخور و امام صادق فرمود پیغمبری از انبیاء بخداوند از کمی فرزند و نسل شکایت کرد و به او وحی رسید که تخم مرغ با گوشت بخورد و اما هفتم فرمود بسیار خوردن تخم مرغ فرزند را زیاد می کند آری خداوند در سن پیری به حضرت زکریا علیه السلام یحیی را بخشید و از درگاه او کسی نباید نا امید باشد .

(البته تخم مرغی که در آن روزگار بود ملاک است ... تخم مرغی که در خانواده مرغان و خروس در شرایط طبیعی به عمل آمده باشد نه انواع مصنوعی و تقلبی آن و ...)

دستور هفتم

مرد و زن آب نیسان بخورند خداوند ان شا الله به ایشان فرزند می دهد و شرح آن خواهد آمد که پیغمبر قسم کرده هر کس از آن بیاشامد خدا به او فرزند می دهد .

دستور هشتم نماز هایی که در معراج المومن برای خواستن فرزند نوشته شده بخواند و از خدا فرزند بطلبد ان شاءالله به او می دهد خودش فرمود و استعینوا بالصبر والصلوه

از نماز و روزه کمک گیرید.

پسر شدن طفل سه دستور دارد:

اول رسول خدا فرمود هر کس حملی داشته باشد پس قصد کند که او را

  محمد

یا

علی

نام گذارد برایش پسر می شود .

ابو الحسن موسی بن جعفر فرمود چون از جاریه فرزند به تاخیر می افتاد پدرم می فرمود ای فلانه نام او را علی قصد کن پس زمانی نمی گذشت که حامله می شد و پسر می زایید .

دوم امام صادق فرمود چون زنی از شما آبستن شود و چهار ماه بگذرد او را سر چهار ماه به قبله کند و آیه الکرسی بخواند و بر پیشانی او بدمد و بگوید : اللهم انی قدسمیته محمدا برای او پسر آورد

سوم مردی به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد یابن رسول الله من هشت دختر بهم رسانیده ام و روی پسر ندیده ام حضرت فرمود چون هنگام مجامعت شود دست راست خود را بر جانب راست ناف زن بگذار و سوره انا انزلناه را هفت بار تا آخر بخوان و بعد از آن جماع کن و چون اثر حمل ظاهر شود در شبها دست بر جانب ناف او بگذار و هفت بار انا انزلناه را بخوان آنمرد گفت چنان کردم هفت پسر ی در پی خداوند بمن روزی کرد .


پاداش دختر داری

فقیه 336-آبان بن تغلب گفت امام صادق علیه السلام فرمود البنات حسنات و البنون نعمه فالحسنات یثاب علیها و النعمه یسئل عنها

دختران حسناتند و پسران نعمت هستند پس بر حسنات پاداش است و از نعمت پرسیده می شود و پیغمبر اکرم فرمود خیر اولادکم البنات بهترین فرزندانتان دخترانند .

امام صادق علیه السلام فرمود دختران محنت هستند و پسران نعمت خداوند بهشت را بمحنت می دهد نه به نعمت و فرمود نیست خانه ایکه در آن دختران باشند مگر آنکه هر روزی دوازده برکت و رحمت از آسمان نازل می شود و زیارت فرشتگان از آن خانه بریده نمی شود و برای پدرانشان هر روز و شبی یک سال عبادت می نویسند و حضرت ابراهیم از خدا دختری خواست که بعد از مرگ برای او گریه کند.

پیغمبر اکرم فرمود : سختی های دنیا پنج چیز است :1- دین (قرض) اگر چه در همی باشد . 2-جدائی اگر چه از گربه باشد 3- سوال (قرض گرفتن) اگر چه به قدر خردلی باشد 4-سفر اگر چه یک میل (ثلث فرسخ) باشد دختر داشتن اگر چه یکدانه باشد زیرا تربیت و به شوهر دادن و حفظ کردن او دشوار است .


دستور زمان حامله بودن :


پیغمبر اکرم فرمود : به زنان حامله کندر بخورانید که چون کندر در شکم مادر غذای بچه شود دلش محکم و عقلش زیاد و اگر پسر باشد شجاع و اگر دختر باشد سرینش بزرگ می گردد و به اینجهت نزد شوهر عزیز باشد و فرمود اطعموانسائکم الخوامل اللبان فانه یزید فی عقل الصبی بزنان حامله شیر دهید زیرا که آن در عقل می افزاید و امام صادق فرمود زن حامله ناشتا به بخورد تا فرزند خوشبو تر و رنگ فرزند صاف تر باشد .(به متخصصین طب اسلامی مراجعه کنید)

مکارم 222-حضرت رضا علیه السلام فرمود اطعمو احبالاکم اللبان فان فی بطنهمن غلام خرج ذکی القلب عالما شجاعا بزنان آبستن شیر طعام دهید پس اگر در شکم آنها پسر باشد با کمال و دانا و شجاع بیرون آید و اگر دختر باشد خلقت و خون او نیکو شود و پیری او با عزت باشد و نزد شوهرش محبوب گردد .


زمان نامگذاری طفل :

امیرامومنین علیه السلام فرمودند اولاد خود را نام گذارید پیش از اینکه متولد شود پس اگر ندانستید پسر است یا دختر آنها را به نامهایی که برای مرد و زنست نام گذارید (مانند زائده و طلحه و حمزه) زیرا که (مردم روز رستاخیز به نام های خود خوانده میشوند ) بچه های سقط شده شما زمانیکه شما را روز قیامت ملاقات کنند و آنان را نام نگذارده باشند به پدرش می گوید چرا مرا نام نگذاردی و به حقیقت رسول خدا پیش از ولادت محسن را نام گذارد و در فقه الرضا مذکور است که اگر پیش از ولادت نام بچه را تعیین نکرده اید ) روز هفتم تعیین کنید .


ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام فرمود نخستین نیکی که پدر به فرزندش می کند آنست که نام او را نیکو گذارد پس باید هر کدام از شما نام فرزندش را نیکو بگذارد (زیرا روز رستاخیز هر کسی به نامش خوانده می شود ).


نام پسر را اینها انتخاب کنید :

 مکارم 253-رسول اکرم فرمود سمو اولادکم اسماء الانبیاء و احسن الاسماء عبدالله و عبدالرحمن فرزندان خود را به اسامی پیغمبران نام گذاری کنید و بهترین اسم ها عبدالله و عبدالرحمن است) احمد ایوب محمود محمد حامی امین حبیب علی حسن حسین محسن باقر جعفر صادق موسی کاظم صابر صدیق رضا راضی رضی تقی جواد نقی صفی هادی مهدی عسگری هاشم قاسم مصطفی موسی مرتضی عیسی مجتبی یحیی یوسف ابراهیم اسماعیل اسحق داود مسلم عباس ناصر منصور مرزوق مجید یونس جلال جمال جمیل طاهر طیب طالب سعد سعید مسعود رحمت الله فضل الله صالح سلیمان یعقوب کریم رحیم (و آنحضرت فرمود : من حق الولد علی والده ثلاثه یحسن اسمه و یعلمه الکتابه و یز وجه اذا بلغ از حق پسر بر پدر سه چیز است نامش را نیکو کند و او را نوشتن آموزد و او را به همسر دهد هر گاه بالغ شود .

اسامی دخترانرا از این ها بگیرید :

فاطمه آمنه طیبه طاهره خدیجه آسیه راضیه رضیه مرضیه صدیقه ریحانه معصومه مبارکه جمیله حلیمه حکیمه حمیده کلثمه نرجس نجمه نوریه حبیبه حوراء صفیه انسیه منصوره مریم سوسن زهره زکیه زهراء عذراء بتول محدثه ساره شهربانو عالیه عاتکه زینب عصمت عفت عزت کبری هاجر ملیحه هاجر ملیحه فریده ناعمع وجیهه رحیمه


امام صادق فرمود : هیچ فرزندی برای ما نمی شود مگر آنکه نام او را محمد می گذاریم پس چون هفت روز بگذرد اگر خواستیم تغییر می دهیم و اگر نخواستیم به حال خود می گذاریم و رسول خدا فرمود هر کس برای او سه فرزند شود و هیچیک را محمد نام نکند پس به من جفا کرده است .

منافع نام ائمه علیه السلام : باقر العلوم روزی به پسری فرمود چه نام داری عرض کرد محمد حضرت فرمود کنیه ات چیست گفت ابوعلی فرمود سخت شیطان را ناراحت کردی (او را از طمع کردن در خودت سخت بازداشتی) و چون شیطان بشنود منادی یا محمد  و یا علی ندا می کند ذوب می شود چنانکه سرب میگدازد تا زمانیکه بشنود ندا کننده به نام دشمنی از دشمنان ما (حارث معاویه) ندا کند به حرکت آید و خوشحال شود .


همنام پیامبر را حرمت کنید ابو هارون گفت من همنشین امام صادق بودم پس چند روزی به خدمتش نریسیدم بعد که به سویش رفتم فرمود چند روز است ترا ندیدم عرض کردم فرزندی برایم آمده فرمود بارک الله لک چه نام گذارده ای گفتم نامش را محمد گذارده ام حضرت با گونه اش به طرف زمین رو کرد و گفت محمد محمد تا اینکه نزدیک بود گونه اش به زمین رسد بعد فرمود جانم و فرزندانم اهل بیتم یا اهل زمین همه فدای رسول خدا شود او را دشنام مده و او را مزن و به او بدی مکن و بدان در زمین خانه ای نیست که نام محمد باشد جز آنکه هر روزی (از لوث شیطانی) پاک می شود .

ج2عیو39-

منافع نام محمد

رسول خدا فرمود خانه ایکه در آن محمد نام باشد اهل آن خانه شب را بخیر صبح می کنند و روز را به خیر شب می کنند

فرمود چون فرزند را محمد نام گذاردید او را گرامی دارید و در مجلس او را جا دهید و بر او رو ترش مکنید و فرمود بر سفره ایکه گسترده شود و بر آن محمد یا احمد نام بنشیند آن منزل در هر روزی دو بار از گزند شیطان پاک می شود و فرمود هر گروهی که محمد یا احمد را در شور خود داخل کردند برای ایشان خیر است .

ابن عباس گفت چون روز قیامت شود منادی ندا می کند هر کس محمد نام است برخیزد و باید بکرامت نام محمد داخل بهشت شود .


دستور آسان شدن وضع حمل

اگر زائیدن زن دشوار شود چهار دستور دارد اول از امام صادق روایت شده که چون بر زن وضع حمل دشوار شود برای او در پوست (گوسفند یا کاغذ) این آیات را بنویسد و با نخی بر ران راستش ببندد چون وضع حمل شود آن را باز کند .

بسم الله الرحمن الرحیم کانهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا الاساعه من نهار کانهم یوم یرنها لم یلبثوا الا عشیه او ضحیها اذقالت امراه عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا


دستور دوم شخصی به خدمت امام باقر آمد عرض کرد زن من از درد زائیدن در شرف مردن است فرمود برو  و این آیه را بر او بخوان

 19-23 فاجائها المخاض الی جذع الی جذع النخله قالت یالیتنی مت قبل هذا و کنت نبیا منسیا فنادیها من تحتها ان لا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا و هزی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا

پس به او بلند بگو  والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده لعلکم تشکرون کذالک اخرج ایها الطلق اخرج باذن الله .


مکارم 480 امام صادق فرمود زمانیکه بر زن زائیدن سخت شد بر پوست یا کاغذی نوشته شود (و بر او ببندد و پس از وضع باز کنند) اللهم یا فارج اللهم و کاشف الغم و رحمن الدنیا و الاخره و رحیمهما ارحم فلانه بنت فلانه رحمه تغنیها بها عن رحمه جمیع خلقک تفرج بها کربتها و تکشف بها غمها و تیسر ولاتها و قضی بینهم بالحق و هم لا یظلمون و قیل الحمد لله رب العالمین و هر زمانیکه ولادت او سخت شود یا حیوانی سخت بزاید بر او بخواند یا خالق النفس و مخلص النفس من النفس خلصها بحولک و قوتک


دستور سوم ..... که تخصصی است ....

دستور چهارم بر کوزه پر آب صد بار خوانده شود و از آن حامله بخورد و بین شانه و سینه او بریزد فرمود باذن خدا متولد می شود باسم الله الذی لا اله الا هو الحلیم الکریم سبحان الله رب السموات و رب العرش العظیم الحمد لله رب العالمین کانهم یوم یرونها لم یلبثوا الا عشیه او ضحیها کانهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا الا ساعه من نهار و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.


دستورات ولادت هشت چیز است 

اول زنان به عورت زایمان نظر نکنند علی بن الحسین چون هنگام ولادت زن می شد می فرمود زنان را از خانه بیرون کنید که اول بار نظر زن به عورت طفل نیفتد .دوم مولود را چه ارتماسی مثل غسل بشویند و او را در پارچه سفید به پیچند سوم امام صادق فرمود چون فرزند متولد شود به قدر عدسی از جا و شیر بگیر و در آب حل کن و دو قطره در بینی راست طفل و یک قطره در بینی چپش بریز و در گوش چپش بریز و در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه بگو پیش از آنکه نامش را ببرند که اگر چنین کنی هرگز ترسی به او نرسد و ام الصیبان به او ضرر نرساند ( بعد نافش را بزنند).

چهارم رسول خدا فرمود یا علی چون برایت پسر یا دختری شود به گوش راستش اذان و به گوش چپش اقامه بگو زیرا که هرگز به او ضرر نمی رسد و این عمل بچه را از دیوانگی و از زیان اجنه حفظ می کند و بعد از اذان در گوش راست گفتن حمد و ایه الکرسی و قل هو الله و موعذتین و این آیات را بر مولود بخواند چهار آیه از آخر سوره حشر 60 که اول آن لو انزنلنا هذا القرآن است .

پنجم قدری تربت با اب باران حل کنند و با انگشت یا قاشوق به کام بچه برسانند امام باقر فرمود کام بچه را با اب فرات بردارید و اگر آب فرات نباشد با آب باران بردارید و امام صادق فرمود کام طفل خود را با تربت امام حسین بردارید که او را از دردها و بلاها امان می دهد و اگر این ها نبود خرما را حل کنند و با خرما بردارند چنانچه رسول خدا کام حسینین علیه السلام را با خرما برداشت امام صادق فرمود گمان ندارم کام طفلیکه از آب فرات بردارند مگر اینکه دوست ما اهل بیت باشد .

ششم پدر پیش از پرسیدن از پسر و دختر بودن از درستی خلقت او بپرسد و سپاس گذارد زیرا که به امام سجاد علیه السلام چون بشارت فرزند می دادند نمی پرسید پسر است یا دختر می فرمود الحمد لله الذی لم یخلق منی شیئا مشوها و امام صادق علیه السلام فرمود از نعمت خدا بر انسان ان است که فرزندش به او شبیه باشد فقیه 437).

هفتم بزائو رطب خورانند و اگر رطب نبود خرما دهند زیرا رسول اکرم فرمود اول چیزی که زن زائیده بخورد باید رطب باشد چنانکه حق تعالی به حضرت مریم فرمود بعد از زائیدن رطب بخور عرض کرد یا رسول الله اگر رطب نباشد چه کند فرمود نه دانه خرما از خرماهای مدینه بخورد و اگر آنهم نباشد نه دانه از خرما هاییکه باشد بخورد همانا خداوند می فرماید به عزت و جلا لم سوگند هر زنیکه تازه زائیده رطب بخورد فرزند او را بردبار گردانم علی علیه السلام فرمود زنان را بعد از ولادت خرمای برنی (بهترین خرما) بخورانید تا فرزند زیرک و بردبار شود .

هشتم پدر مولود را تهیت گویند و امام صادق شخصی را که خدا به او فرزندی داده بود تهیت گفت و فرمود رزقک الله شکرالوهب و بارک لک فی الموهوب و بلغ به رشده و رزقک بره.

دستورات روز هفتم پنج چیز است

اول اگر مولود را نام نگذارده ان نام گذارند دوم ختنه کنند (273رم)

رسول اکرم (ص) فرمود الختان سنه للرجال و مکرمه للنساء ختنه کردن برای مردان سنت است و برای زنان گرامی داشتن است (فقیه438)

امیرالمومنین (ع) فرمود لاباس بان یختتن المراه و اما الرجال لابد منه    عیبی ندارد که زن ختنه شود و اما مرد از آن ناگزیر است .

حسن بن علی العسکری علیها السلام از صادقین نقل نمود که روز هفتم فرزندان خود را ختنه کنید تا پاک شوند و البته به خدا از بول ختنه نکرده می نالد راوی عرض کرد فدایت شوم برای خونگیرهای شهر ما به اینکار استادی نیست و روز هفتم مولود را ختنه نمی کنند ولی نزد ما دلاک یهودی میباشد آیا جایز است برای یهود اولاد مسلمین را ختنه کنند یا نه (حضرت فرمود) پس روز هفتم واقع شده (خوبست) شما مخالفت نکنید ان شاء الله

دعای ختنه 

مرازم بن حکیم ازدی از امام صادق ع نقلکرده که چون پسر ختنه شود میگویی :

الهم ان هذه سنتک و سنت نبیک صلی الله علیه و آله و اتباع منالک و بمشیتک و بارادتک و قضائک لامر اردته و قضاء حتمته و امر انفذته حر الحدید فی ختانه و حجامته لامر انت اعرف اللهم فطهره من الذنوب وزد فی عمره و ادفع الافات من یدیه و الا وجاع جسمه و زده من الغنی و ادفع عنه الفقر فانک تعلم و لا نعلم .


فقیه 437 سوم عقیقه

 امام صادق فرمود هر کس روز رستاخیز به عقیقه اش گرو است و عقیقه از قزبانی واجب (لازم) تر است و فرمود عقیقه لازم است برای کسیکه توانگر باشد و برای کسیکه فقیر است چون توانگر شود لازم میگردد بجا آورد پس اگر قدرت نیافت چیزی بر او نیست واگر برای مولودی عقیقه نشد تا روز عید قربان از نیابت او قربانی شود آن قربانی کفایت می کند و هر مولودی به عقیقه در گرو است  (که در معرض خطر و انواع بلا می باشد).


عمربن یزید گفت به امام صادق (ع) عرض کردم نمیدانم که پدرم برای من عقیقه کرده یا نه حضرت مرا امر نمود (که عقیقه کنم) پس من از خودم عقیقه کردم و حال آنکه پیر شده بودم .

دستور عقیقه روز هفتم یک شتر پنج ساله با یک گاو یا گوسفندی که لا اقل شش ماهه باشد چه نر و چه ماده سالم یا معیوب برای فرزند عقیقه کنند و اگر سالم و فربه و ممائل باشد بهتر است و یک ران آن را به قابله دهند و اگر قابله نداشته باشد به مادرش بدهند تا به هر کس که می خواهد بدهد و بقیه را به مومنین دهند و بهتر آن است که آن را طعام کنند و به مومنین چه فقیر و چه غنی بخورانند و پدر و مادر مکروهست بخورند و بهتر آن است که استخوان عقیقه را نشکنند و از مفصل جدا کنند ولی دفن کردن استخوان لازم نیست و اگر بقیمت گوسفند تصدق بدهند کفایت نمیکند زیرا عقیقه از دستورات موکد است و فرمود چون خواستی عقیقه را ذبح کنی میگویی :


یا قوم انی بری ء مما تشکرون انی وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض حنیفا مسلما و ما انا من المشرکین ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لاشریک له و بذالک امرت و انا من المسلمین اللهم منک و لک بسم الله و الله اکبر اللهم تقبل من فلان بن فلان

نام مولود و پدر او را ببرد و ذبح کند .


چهارم گوش او را سوراخ کند رسول خدا (ص) به فاطمه علیها سلام فرمود دو گوش حسن و حسین را سوراخ کن بر خلاف یهودیان پس سوراخ کردن گوش سنت شد چه پسر باشد چه دختر (فقیه439)


پنجم سر مولود را بتراشد چه دختر باشد چه پسر تمام سر او را بتراشند و به وزن ان طلا یا نقره تصدق دهند . هارون بن مسلم گفت به امام صادق علیه السلام نوشتم که برای مولودی آمده و سرش را تراشیدم و مویش را به دراهم (پول سفید-نقره) تصدق دادم (حضرت در جواب فرمود جز به طلا و نقره وزن آن جایز نیست و چنین سنت جای شده است و از آن حضرت از علت تراشیدن سر مولود پرسیدند فرمود پاک کردن اوست از موی رحم و علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر علیهما السلام پرسید که سر مولود روز هفتم تراشیده نشده فرمود چون هفت روز بگذرد بر او تراشیدن نیست .


دستورات شیر دادن سه چیز است

435 اول دو سال بچه را شیر دهند سعد بن سعد از حضرت رضا ع از شیر بچه پرسید آیا شیر داده می شود حضرت فرمود اندازه شیر خوردن او دو سالست عرض کرد از دو سال بیشتر شد آیا بر پدر او چیزی از (حق شیر) او هست فرمود( مگر در اضطرار مثل آنکه بچه بیمار باشد و نیز از بیست و یک ماه کمتر نباید بچه بیمار باشد ونیز از بیست و یک ماه کمتر نباید بچه را شیر داد زیرا ) سماعه بن مهران گفت امام صادق فرمود شیر دادن بیست و یک ماه هست پس آنچه کمتر شود آن بر بچه جور است .

دستور دوم مادر بچه را شیر دهد علی ع فرمود هیچ شیری که طفل به آن پرورش می یابد از شیر مادر با برکت تر نمی باشد و مادر می تواند برای شیر دادن مزد بگیرد امام صادق فرمود زن آزاد بر شیر دادن فرزند اجبار نمی شود ولی (کنیز) ام ولد مجبور می شود و هر وقت پدر بیابد کسی را که فرزند را به چهار درهم مثلا شیر دهد و مادر بگوید او را جز به پنج درهم شیر نمی دهم پسر حق دارد بچه را از او جدا کند و برای شیر دادن به دیگری دهد الا اینکه برای فرزند شایسته تر و یا مهربانتر اینست که او را با مادرش (اگر چه با دادن پول) واگذارد و سزاوار است مادر هم برای رضای خدا بچه خود را شیر دهد .


ثواب شیر دادن مادر

رسول خدا فرمود به آن خدایی که مرا به حق ترساننده و بشارت دهنده فرستاد هیچ زنی از شوهر خود حامله نمی شود جز اینکه در سایه بی سایه خداوند جلیل قرار دارد تا زمانیکه درد زائیدن بر او عارض شود همین که  درد بر او عارض شد به هر دردی برای او آزاد کردن بنده مومنی باشد چون بزاید و به شیر دادن شروع کند از هر مکیدن طفل نوری خلق شود که روز رستاخیز بلند و پهن می گردد به نحوی که اولین و آخرین از آن نور بشگفت آیند و تا زمانیکه شیر دهد برای او ثواب روزه روز و شب زنده داری در شب نوشته شود و اگر در روز روزه دار باشد ثواب تمام روز های روزگار و تمام شب های دهر برای او نوشته شود و فرمود برای زن از حمل او تا وضع حمل و تا جدا شدن بچه از شیر مانند جهاد کننده در راه خدا مزد باشد باشد پس اگر در بین اینها تباه شود برای او اجر شهید است .



درباره نویسنده

این یک صفحه شخصی است.


استفاده از مطالب آن برای همگان و صرفا" درون اینترنت آزاد است و نویسنده مسوولیتی در قبال اعمال مکانیکی - فیزیکی دیگران ندارد.

صرفا" جهت مطالعه استفاده کنید.

چنانچه سوالی داشتید از اهل فن بپرسید.

کسی شما را در رد یا قبول مطالب و خواندن آنها مجبور نکرده است.


برای درشت شدن متن از کلید ترکیبی Ctrl به همراه + استفاده کنید .


«وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةً أَنکاثاً…؛ همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشم های تابیده خود را پس از استحکام، باز می کرد…» (سوره نحل، آیه 92)

پنه لوپ زن قهرمان کشتی گیر و جنگجوی یونانی اولیس بود که هنگام مراجعت از جنگ تروا گرفتاریها یافت و از خوان ها گذشت.

این معاودت بیست سال به طول انجامید . در این مدت پنه لوپ خواستگاران بسیار یافت که ازدواج با او را خصوصا" وسیله دست یافتن بر حکومت "ایتا کا"می شناختند.

پنه لوپ هر بامداد وعده می داد که چون بافتنی را که در دست دارد به پایان رساند یک تن از خواستگاران را به شوهری بر می گزیند.

اما شب هنگام بافته های روز را می شکافت و یک روز افزون تر فرجه می یافت . به یک حساب این خواستگاران یا بسیار ساده لوح بوده اند یا جندان اشتهایی برای آن طعام گریزپا نداشته اند. به نقل از م.آذینفر


فلذا بر آن شدیم تا مطالب را یکبار بیشتر ننویسیم .

برای شفا حداقل سه بار سوره بقره را بخوانید و یکبار تفسیر ان را شاید افاقه کند .


سوال و جواب

مسیحیت توسط چه کسی منحرف شد؟

1-پولوس

2-گاردون

3-کارتر

جواب : گزینه یک

اول بار پولوس مبلغ مسیحی بود که تثلیث را رواج داد .

همه رازی از چسب راضی

---------------------------------------------------------------------

قرآن کلام کیست ؟

1-محمد بن عبدالله صل الله علیه و آله

2-الله جل جلاله

جواب : گزینه دو

نرم افزار نسخه شماره 1.1 به صورت  هدیه برای شما

امکانات این نسخه :0-موس محور تاچ اسکرین 1-فهرست و صفحه کلید فول 2- ذره بین نیمه تمام 3-نمایش به شیوه  Software Rendering 

قابلیت ها : بهتر است برنامه را اجرا کنید .

نرم افزار نسخه شماره 1.1.1 به صورت سفارشی آماده تحویل برای شما

مشخصات :4wdکیبرد موس تاچ 1-فول آپشن با قابلیت انتخاب و تعویض طرح صفحات و پنل 2-ذره بین فول 3- نمایش سریع و کم مصرف به صورت Hardware

Rendering جهت ثبت سفارش این محصول به 09362726967 عدد 1 را پیامک بزنید . 

بعد از زدن دکمه دانلود لطفا" کمی صبر کنید ....

این کتاب پر از طعنه و نیش و کنایه است ....

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا

بدت می آید نخوان ...

فاتحه الکتاب در صفحه 2 آمده است .

ترتیب و روش خواندن صحیح قران برای درک و فهم آن و هدایت و چراغ زندگی و بهذه مندی از نور علم آن:

مثل آدم حسابی : ابتدا سوره اول بعد دوم و بعد سوم و به همین ترتیب تا آخر .

بهتر است همیسه از درب وارد شد نه مثلا" پنجره و گر نه به مقصود ممکن است هرگز نرسی ...

مگر اینکه الباقی کتاب ها یتان را هم سرو ته خوانده باشید و  دانشبند شده اید ... 

حمید رضا کرقندی

اسبتو کجا می بندی

زیر علم پیغمبر

صل علی محمد

صلوات بر محمد

--------------------------------------------------------------------

نهج البلاغه به اهتمام کیست ؟

1-حضرت علی علیه السلام

2-سید رضی رضوان الله

جواب : گزینه دو  

این کتاب هم پر از طعنه و نیش و کنایه است ....

قال رسول الله صل الله علیه و آله :

أنا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب؛[۱] من شهر دانش‌ام و علی دروازه آن است؛ هر کس دانش می‌جوید، باید از آن دروازه وارد شود.

-------------------------------------------------------------------

حکم خواندن نماز کف استخر با لوازم کامل چیست؟

جواب : باطل است چون نماز بر عاقل واجب است و آدم عاقل مجبور نیست کاری کند که کف استخر و با استفاده از لوازم غواصی نماز را به سخره بگیرد اما در حمام مکروه است .

-----------------------------------------------------------------

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿۲۹﴾

---------------------

سوال : امام زمان چگونه و چه وقت ظهور می کنند؟

جواب : وقتی خوب آدم شدید به اذن الله ظهور می کنند .

-----------------------------------------------------------

در دهکده حیوانات حفظ جان از اوجب واجبات است و هیچ ثوابی و صوابی بالاتر از آن نیست .

سهند 4 نصف شب تو خونه ما چی کار می کردی؟

سوال : خودکشی چیست و فرق آن با قتل چیست ؟

اگر انسان آگاهانه خود را بکشد یا کاری کند که بی جهت خونش هدر گردد

به آن خود کشی گویند مثلا" بداند و با آگاهی دعوای خود را به نزد حاکم جور برد خود کشی کرده است

اما اگر بریزند و او را بکشند و یا زیر دست ایشان تلف شود قتل اتفاق اوفتاده است . 

ممکن است کسی در اقدامی نمایشی و به قصد فریب زنش و برای باز گرداندن زندگی کاری شبیه خودکشی

کرده باشد ولی از بد حادثه گیر دکتر و مامور اورژانس ناشی افتاده باشد و در زیر دست او جان به جان

آفرین تسلیم کند در این صورت فرد در اقدام به خودکشی نا موفق بوده است و مامور مذکور مرتکب

قتل غیر عمد و یا شاید هم قصور عمدی به دلیل عدم مهارت لازم شده باشد که با توجه به شناخت

و سابقه اورژانس احتمال دومی بیشتر است .

کاربرد آیات

اختلال بیش فعالی----->آیه شصت و یک سوره بقره و آیات پیرامون

فراموشی-آلزایمر------->آیه هفتاد و یک سوره نحل و آیات پیرامون

جهان بینی(به بچه چی بگم بگم از کجا و چه جوری به وجود اومدیم ؟... به چه زبونی بگم؟...)------>آیه چهارده مومنون و آیات پیرامون

چرایی حوادث مسجد الحرام و بسیاری حوادث دیگر را با مطالعه سوره توبه دریابید و بدانید که در این عالم حرم الله برگ از درخت بی حکمت بر زمین نمی افتد .
و با مطالعه این سوره می فهمید اشکال از کجاست

اشکال از مسلمانی ماست چون عنان و اختیار خویش به نا اهل سپاریم

باید منتظر عقوبت الهی باشیم


نگو گریه ام میگیره

واقعا" که چه آدم هایی بودند ... جوانیشان را ... زندگیشان ... گذاشتند تا ما به اینجا برسیم ... نگو گریه ام می گیره!

ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون ..

نصف عمرمون در احتیار شما بود نتیجه اش را دیدیم که به کجا رسیدیم ... حالا اگر اجازه بفرمایید می خواهیم برای خودمان زندگی کنیم ...

مدیر مدرسه

اگر میخواهید من مدیر شوم باید تمام امکاناتی که لازم دارم را فراهم کنید...

این جمله ای بود که اسفندیار در مجمع بیان کرد .

بعد از آن به بیان درخواست هایش پرداخت که مهمترین قسمت آن این بود:

من فقط در شرایطی این پست را قبول می کنم که در بزرگترین و قدیمی ترین مدرسه منطقه مستقر شوم.

دولت اصلاحات برپا شده بود .

حال زمان آن رسیده بود تا جامعه نفسی تازه کند.

اما این ظاهر بینی بیش نبود چرا که اصلاحات تازه کار بود ...

نظام جدید آموزشی اولین روزهای خود را می گذراند و آخرین گروه نظام قدیم در سال چهارم آموزشی خود از ابوریحان خارج می شدند.

سال جدید تحصیلی با مدیریت جدید و نظام جدید در مدرسه ای قدیمی و با کادری مخلوط از عناصر با عقاید مختلف در گذر رویداد ها و حوادث

برای تصاحب پستها و کسب قدرت در حال تشکیل بود .

در این بین برای گزینش افراد مستعد از بین انبوه مردم مشتاق به یادگیری در این مدارس همه ساله آزمون هایی برگزار می شد.

رقابت برای ورود به این مدارس رفته رفته داغ تر می شد هر چند چندان آش دهان سوزی نبود اما جو حاکم طور دیگری بود.

تابستان بود یادم هست حوالی ساعت دو بعد از ظهر بود با وحید از استخر به خانه بر می گشتیم آن روز خیلی خوش گذشته بود که مادرم خبر قبولیم را به همراه کارنامه به ما داد . حیلی خوشحال بود اما من از رفتار او متعجب شده بودم . شاید آن روز ها به فکر این چیز ها نبودم و فکر نمی کردم به این زودی خبرش را بدهند ...

سال اول نظام جدید در مدرسه جدید با شرایطی کاملا" متفاوت از گذشته ...

دبیرستان - یک دنیای کاملا" متفاوت - یک کلاس جدید - مدرسه ای خاص و افرادی گلچین که هر کدام از گوشه و کنار از محلات متفاوت گرد هم آمده بودند و بیشترشان همدیگر را نمی شناختند ... و دبیرانی با خلق و خو سلایق مختلف و عمدتا" پر توقع و افاده ای ... شرایط خاص حاکم بر نظام جدید به گونه ای بود که نمره هر کس در درسی کمتر از دوازده یا معدل وی کمتر از چهارده می شد مشروط به حساب می آمد هر چند میانگین سقف نمرات درسی بیشتر جمع ما از هفده بالاتر بود اما در هر سال یکی دو مورد بودند که به دلیل کم شدن معدل از مدرسه نقل مکان کردند ...

از جمله خاطرات به یاد ماندنی در سال اول متوسطه وجود زنگ ورزش کاملا" متفاوت با یک مربی کار درست و حرفه ای بود که به ما پانزده

مدل طناب یعنی کل روش های طناب زدن را آموزش داد و خیلی خوب و جالب بود ...

حیف شد که یکسال بیشتر پیش ما نماند و بخاطر اینکه تیم فوتبال بهمن کرج به آقای جلالی پیشنهاد سرمربی گری داد از آنجا رفت واقعا" پدر پول بسوزه ...

سال اول با همه فراز و نشیب ها به پایان رسید ...

حالا دیگر می دانستم اوضاع و احوال چگونه است ...

موقعیت من در بین همکلاسی ها در بین سی نفر در میانه رده و بین چهاردهم تا هفدهم بود ...

این موقعیت برای من که قبلا" بین سه تا ده نفر اول مدرسه بودم افت داشت - باید کمی خود را بالا تر می کشیدم ...

سال دوم نوید بخش سالی پرامید بود ... یخمان آب شده بود و به اصطلاح با هم جور شده بودیم هر چند بعضی ها افه فوتبالی می آمدند اما در میدان بازی چندان فرقی به حالشان نمی کرد . خوب از اونها بهتر هم کسانی بودند ... یادم هست اون روزها فوتبال خیلی داغتر از الان بود و تو هر محله و کوچه پس کوچه ای همیشه چند نفر با توپ پلاستیکی گل کوچیک بازی می کردند البته بعضی جاها هم با نوار کاست تور درست کرده بودند و بچه های محل با هم والیبال بازی می کردند . اما توی پارک بدمینتون و وسطی بیشتر رواج داشت . من چند سال قبل یه بازی به اسم توپ هنوز گرمه ساخته بودم که دو یا چند نفره بود و نحوه بازی اینگونه بود که بازیکنان باید نگذارند تا توپ از حرکت بایستد و بسیار بازی خوب و پر هیجان و آسونی بود مخصوصا" به درد پارک می خورد و خیلی کیف داشت ...

خلاصه یک روز از روز های بهار یعنی روز معلم قرار شد جناب علی آقای دایی و حسن آقا ابطحی از بازیکنان تیم ملی به مدرسه ما بیایند و ما را مستفیذ کنند ... علی آقا از خودرو شخصی دوو ریسر که اون روزها جزوه خودروهای روز و مدل بالا بود پیاده شد و در تریبون به سخنرانی پرداخت و به دادن امضای یادگاری مشغول شد و بعد در کنا میانه میدان به تماشای بازی حسن آقا با جمعی از دبیران و دانش آموزان پرداخت و به پاس تشریف فرمایی ایشان هدایایی دریافت کردند و روز معلم تمام شد اما شیرجه دبیر هندسه در یاد ها و خاطره ها باقیست ...


عجیب بود چون چهره های تازه و نا آشنایی به جمع کادر انظباتی و آموزشی مدرسه اضافه می شد ...

چهره هایی اخمو و خشن و از جنگ برگشته ... گویا کسی حق ایشان را خورده بود و باید از ما مطالبه می کردند ...

زنگ آمادگی دفاعی بود .

متصدی با یکی از بچه ها در سر کلاس درگیری لفظی پیدا کرد و بعد برای تنبیه به او گفت بیا انگشت اشاره را بر زمین بگذار و دور خود بچرخ ...

شاگرد به او گفت که آمپول انعقاد خون کا زده است و این کار برای او مضر است اما حضرت استاد نپذیرفتند و و ی را مجبور کردند به دور خود بچرخد و بعد از آن خون دماغ شد ...

هر از چندی مدیر برای پرسش از اوضاع و احوال به سراغمان می آمد و هر بار تبلیغ رشته مطبوع خودش یعنی ادبیات را می کرد - و می گفت اگر شما انسانی بخوانید در این رشته موفق تر می شوید هر چند جو حاکم در آن روزگار بیشتر مهندسی بود و حتی کارشناسانی که او دعوت می کرد هم بیشتر از دانشگاه های صنعتی بودند - چقلی ها را می شنید اما بیشتر اوقات توجهی عملی نمی کرد یا ما چیزی احساس نمی کردیم .


در یکی دیگر از جلسات دفاعی بود که دو نفر دیگر علاوه بر متصدی مربوطه برای کمک به همراه او آمده بودند که در اواخر کلاس که در حیاط برگذار شده بود دورادور شاهد بودیم یکی از آن افراد که هیچ مسوولیتی در مدرسه ما نداشت یکی از بچه ها را با خود به نزدیکی دروازه بسکتبال برد و به او گفت بارفیکس بزند در این حوالی خودش هم آویزان میله شد و با دو پا یش به اطراف پهلوی بیچاره لگد زد و این کار را چند بار تکرار کرد ... بعد از این جریان او و عدهای دیگر به سراغ مدیر رفتند و از او خواستند که افراد غیر مسوول را به مدرسه راه ندهد و در ضمن متصدی دفاعی را نیز عوض کند که مدیر ظاهرا" قبول کرد اما در عمل اتفاقی نیفتد چون جلسه آخر بود و در روز برگذاری امتحان هر دو آنها حضور داشتند و امتحان کتبی پر و پیمونی گرفتند ...


القصه اینکه مدیر مدرسه ما مشغول حساب و کتاب و دخل و خرج بود و بیشتر از عناصر کم خرج و نفوذی بهره می جست ... افرادی مریض و جنگ زده که به هر شیوه خود را به بدنه مدرسه می رساندند و به تخریب و تنبیه به اشکال گوناگون اشتغال داشتند ... عجیب است اگر خیال کنیم مدیر نمی دانسته و نمی خواسته چنین اوضاعی برپا شود ... القصه اوضاع مگسی ادامه داشت - از زنگ اضافی تاریخ که بگذریم  به ما خبر دادند کلاس های فوق برنامه تابستانی در راه است ... کلاس ریاضی خوب بود ...

در پایان این سال به جمع هشت نفر اول وارد شدم و جهش یک و نیم نمره ای افزایش در معدل تجربه شد اما بقیه هم بیکار ننشستند و بالا دستها و خرخون ها هر کدام به طور میانگین هفتاد و پنج صدم به اندوخته خود افزودند .


به هر حال من به تلاش خود دلگرم بودم  چون در بعضی از دروس مهم بالاترین نمره را گرفتم مثلا" درس ریاضی ... هر چند در این درس نقش استاد و تعادل محتوای درسی بسیار مهم است .


متاسفانه بعد از یکسال از حظور ما در مدرسه آزمون ورودی لغو و یکسری شرایط و امتیازات جایگزین آن شد به این ترتیب جا برای حظور عده ای فراهم شد که شاید اگر آزمون برگزار می شد در جمع ما نبودند . چرا که آزمون شرایط خاصی داشت و افراد برای قبولی در آن باید علاوه بر مهرت های تست زدن و حل مساله خلاقیت هم می داشتند که این یکی دیگر ذاتی بود .


حالا دیگر از آن ترکیب یکدست مدرسه خبری نبود و علاوه بر آن دبیران حرفه ای و سابقه دار جای خود را به معلمینی حق التدریسی و تازه کار و یا بازنشسته و فرطوط داده بود که بجز سخت گیری هیچ هنری در روش تدریس نداشتند ...


برگزاری اردوی تابستانی یکهفته ای مشهد و شمال به مبلغ چهار هزار و پانصد تومان با مربیان تازه کار (درازعلی و ... ) و تازه وارد و از مدارس هردمبیل آمده هم که نور علی نور شد . واقعا" که هر کسی از هر جا می خواست می آمد و در این مدرسه هر کاری دلش می خواست می کرد و یک و حدت رویه ای حاکم نبود و دانش آموزانی که روزگاری در جایی برای خودشان کسی بودند و قابلیت هایی داشتند در این مدرسه هیچ بودند و الاالخصوص اینکه اصلا" امور تربیتی نداشت که فعالیت فوق برنامه داشته باشد و اما مدیری داشت که مدرسه ای را متصدی بود که سالیان دراز در خواب و خیال آرزو می کرد و گویا دنیا را به چنگ آورده بود ...

مرور یک پرونده

مشتی در کمال سلامت جسم وارد مطب می شود

دکتر با او گرم صحبت می شود و می گوید چیزی نیست شش ماهه خوب خوب می شی بعد از جلسه دوم  در ملاقات سوم ...

آقای دکتر : کلا" درس نخوان ترک تحصیل کن

مشتی : نه باید درس بخونم چی میگی ؟

دکتر : خوب پس یه امسالو بیخیال شو

مشتی : همچین بدم نمیگه با اون وضعیتی که تو مدرسه راه انداختند و گر و گر سوال می پرسند و از ما گنده ترو زیر و رو می کشند بخاطر هیچ و پوچ

همون بهتر که به کار دیگری بپردازیم .

دو سال و نیم بعد مشتی دیپلم گرفته و در حال تحصیل در مقطع پیش دانشگاهی است ...

دکتر : اشتباه کردم

مشتی : نه اشتباه نکردی

دکتر بر موضع خود تاکید دارد و میگوید در سی سالگی خوب می شوی و روند کار را تغییر می دهد

مشتی که به دکتر اعتماد و اطمینان دارد دستورات جدید او را انجام می دهد اما در همان روز های اول کله پا می شود .

مشتی با وضع داغون و خراب به مطب کشانده می شود .

دکتر مساله را عادی نشان می دهد و مشتی را خارج از نوبت ویزیت می کند.

مشتی با آه و ناله بال بال می زند و دکتر پرونده را وارسی می کند .

دکتر پس از وارسی میگوید چیزی نیست و دوباره همان نسخه را با دوز بالا تر می پیچد .

مشتی دوباره کله پا می شود .

دکتر بر این دارو ها اصرار دارد و تکرار می کند .

مشتی کم کم با اوضاع کنار می آید (یا به اصطلاح اطبا آداپته می شود) اما هر از چندی کله پا شده و دکتر هم از نو همان نسخه را می پیچد ...

گویا این وسط چیزی فراموش شده

و آن اینکه پس کی قرار است مشتی خوب شود ؟

حال از سی هم یک سال گذشت و مشتی بدتر از روز اول با حال نزار وارد مطب شد ...

دکتر که حاضر نبود این بار بگوید اشتباه کردم وقتی فهمید مشتی حساب کار دستش آمده است سعی در بستری کردن او در بیمارستان گرفت تا

به این وسیله او را  مداوا کند .

اما این بار مشتی دیگر گول دکتر را نمی خورد و خود را از چنگال او می رهاند .


مشتی که فهمیده است همه چیز عمدی و غلط است سعی می کند تا هر طور شده عنان کار را در دست گیرد  و سر انجام پس از چندی کش و

قوس موفق می شود . شیرینی و سر حالی وضع جدید او را بیخیال همه چیز گذشته می کند تا اینکه دو سال بعد 
  
مشتی که سلامت کامل خود را با پاکسازی و سم زدایی بازیافته است ابتدا با خود می گوید گذشته ها گذشته بهتر است تو هم از خطای دکتر بگذری اما یکی دو روز بعد نیروی عظیم به او نهیب می زند بی خود کردی مگر فقط این تویی که از حق خود می گذری هزاران نفر ممکن است درگیر چنین مسا ئلی باشند و چون تو خرت از پل گذشت نباید بی خیالی طی کنی و  به دنبال پرونده پزشکی به سراغ دکتر می رود .

اما دکتر از دادن پرونده طفره می رود و پس از چند بار من و مون کردن با حالت متکبرانه می گوید : 

چرا تلفن نکردی ؟ هفته دیگر بیا مهر شده تهویلت می دهم!

مشتی که از طرز برخورد سرد دکتر دلگیر تر شده است با نگاهی پر معنا سری تکان می دهد و می رود .

یکهفته گذشت ...

پرونده هاپولی شده بود و موجود نبود ...

اما دکتر نمایشی نه چندان عجیب ترتیب می دهد و با پیش دستی دست به دامن پلیس و ملیس می شود
گروهبان مشتی را بر روی صندلی می نشاند و ملیس از او اصول الدین می پرسد ... و مشتی به یک یک سوالات پاسخ می دهد و خیال ایشان را راحت می کند
حال دوباره دکتر می گوید : دیروز اینجا چه می خواستی ؟
مشتی : پرونده
دکتر : پرونده را به تو نمی دهم
مشتی : به بابام می دی ؟
دکتر : من و مون می کنه و میگه : بله
و در جواب مشتی یک نسخه با تشخیص جدید براش پیچید -آخه این بار که مشتی برای ویزیت نیامده بود - عجیب اینکه دکتر این دفعه نگفت
اشتباه کردم اما از دادن پرونده طفره رفت
مشتی : من پرونده را می خواهم

دکتر گفت تو نمی فهمی ... مشتی در جواب گفت : بله نمی فهمم اما انقدر که می فهمم ...
 پلیس ملیس چهار تایی یک نگاهی به دکتر انداختند و دکتر سکوت کرد ...

مشتی تلفن همراه را از جیبش در آورد و وانمود کرد با پدرش تماس می گیرد
دکتر کپ کرد در این لحضه گروهبان دست مشتی را می گیرید و می گوید اینها لرند و با یک حرکت چرخشی مشتی را از مطب به بیرون هدایت می کند ...
در بیرون از مطب گروهبان به مشتی می گوید با مادرت پیگیر مساله شو و ملیس از او امضاء می خواهد اما مشتی از دادن امضاء خودداری می کند و گروهبان برگه ملیس ها را امضائ می کند ...

حالا مشتی مونده بود و یه دنیا خاطره که با جناب دکتر داشت ...

 عجیب نیست که ویزیت استاد معظم در این پانزده سال از یکهزار تومان به پنجاه هزار و شاید بیشتر افزوده گشته است اما یادش بود آخرین بار که

ویزیت شده بود حوالی بیست یا سی تومان بود ...  اما شنیدم که خیلی خیلی بیشترش کردند.

به من اعتماد کن من پزشک هستم ...


خوشبختانه کپی پرونده موجود است

هر کس شک دارد پزشک مذبور مرتکب جرم نشده است می تواند با مطالعه پرونده به سادگی به این مساله پی ببرد .
اما یک نکته در بین بود و آن اینکه فرضا" اگر دکتر اشتباه نکرده باشد ولی بیمار توسط روش دیگری غیر از روش دکتر معالجه شده باشد به معنی این است که روش درمان به طور کلی غلط است و این موضوع به دانشگاهی مربوط می شود که در آنجا این متد آموزش داده می شود ...
و من از عده ای از افراد آگاه پر سو جو کردم و آنها گفتند که هرکس این دارو را بخورد تا پایان عمر باید آنرا بخورد ولی مشتی چند سال بود که نمی خورد اما مگر آن کسانی که این چیز ها اختراع کرده اند زیر بار می روند ...
تازه در جایی دیگر شنیدم که هر کس مدرکش را از دانشگاه آنها بگیرد دولت ایشان از او در برابر موارد اتهامی اینچنینی که مربوط باشد دفاع می کند چون این موضوع مربوط به حیثیت دانشگاهی ایشان نیز می شود ... هر آنکس که درد دهد درمان هم دهد ...

بعد از پی گیری موضوع در مراجع قصایی تازه فهمید در چه مملکت و چه دنیای بی صاحبی زندگی می کند . دنیایی که در آن دست جانیان باز و

دزدان و جنایت کاران با هم همپیمان و شریک و در راه ظلم و ستم یار و مدد کار یکدیگرند و در موقع لزوم برای خاموش کردن صدای مظلوم هوای

همدیگر را دازند حتی زمانی که می دانند موضوع چیست باز به بهانه های واهی و دروغ طفره می روند . این دنیایی است که سالها برای ساختن

آن تلاش کرده اند و در این راه عده زیادی را قربانی کرده اند پس چرا باید آن را از دست بدهند آنها نه تنها عذر خواهی نمی کنند بلکه در انجام جرم

و گناه جسور تر و بی پروا تر می شوند و رسما" به همه گان اعلام می کنند عدالتی وجود ندارد و ما آماده ایم تا هر کجا کسی صدایش در آمد

خفه اش کنیم تا مبادا اربابانمان ناراحت شوند و با امکانات و ابزار هایی که در اختیار دارند از جمله ابزار رسانه ای به تحریف حقایق و یا شاید تغییر

به نفع دسته و گروه خود و فریب مردم کوچه بازار بپردازند و در نهایت می گویند که هیچ کاره اند و دیگری را مسوول می دانند و دیگری هم به دنبال

پیچاندن ...

به امید روزی که هر کس وجدان سالم داشته باشد و دنیا به دست جنایت کاران اداره نشود - کسانی که به هر عنوان خون ریخته اند یا به هر

عنوان با قاتلان در تعاملند .

و اما در خصوص آمار تلاش های قوه قضائیه باید بگویم که فقط خدا می تواند اجر شما را بدهد . ای کاش بجای قوه قضائیه که با قضا بلا سر و کار دارد قوه عدلیه داشتیم . بعد از اینکه مسوولین مربوطه حکم به علمی بودن موضوع شکایت دادند و با برخورد بد پلیس در مجروح کردن دستم در همان شب جرثقیل در مکه سقوط کرد و فردای آنروز حادثه منا به وقوع پیوست و عده ای از کارکنان خاص نظام و جمعی از مردم به طرز غیر معمول وارد دنیای جدید شدند. و در ادامه ساختمان پلاسکو را داشتیم سپس کشتی سانچی بعد از آن زلزله کرمانشاه و حادثه هواپیما و سیل و از این دست حوادث مترقبه و غیر مترقبه که حقیقتا" باید بگویم گرهی را که با دست می شود باز کرد را این جماعت با دندان که باز نکردند و نمی کنند هیچ بلکه چند گره دیگر بر آن می زنند چرا که اصولا" ایشان برای دنیا کار می کنند نه عقبی و آخرت . خدا وکیلی یک نگاهی به وقایع چهل سال اخیر بیندازید آنوقت بسیاری از مسائل برایتان به عینه مشخص می شود .مطمئنم ایشان هر موضوعی را تهدید علیه خود می دانند و از آن پلی و فرصتی برای رسیدن به اهداف دنیوی خود دارند و بی تردید در این راه با سازمانهای جهانی هم دست هستند .

مرد حسابی اگه قرار بود کسی زیر بار مسوولیت بره که این همه بل بشو تو جهان به پا نمی شد و یارو این همه پول پارو نکرده بود عجیب این جماعت اند که مفت و مجانی و شاید هم ما چمی دونیم ...  صم بکم صرفا "برای پر کردن جیب آنها تلاش می کنند و شاید هم بیچاره ها خبر ندارند و شاید همشون بی خبرند ولی نه چند بار اول دکتر نمی دونست بار بعدی پزشک قانونی خوب می دونست چه کار میکنه و کاملا" حساب شده و عمدی بود بعید می دونم اینها بخاطر یک که نه بلکه همه عالم دست از علم نداشتشون بردارند و حق را ببینند ... واقعا" که خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند و آن کسی  را که خدا گمراه کند کسی نمی تواند هدایت کند .

إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَىٰ مَعَادٍ ۚ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَىٰ وَمَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ85 قصص
در توضیح این آیه مطالعه سوره انعام + مائده توصیه می شود.

نان و نمک

در شهر ها نان هرچه سفید تر باشد یعنی تمییز تر و پاکیزه تر است .و الباقی مواد را از سایر منابع غذایی به دست آورید.
اما اگر می توانید با دست خودتان گندم و جو بکارید و آسیا کنید و خمیر کنید و بپزید و انواع افزودنی هایی که دوست دارید مثل کنجد تمیز و نمک کاردرست به ان اضافه کنید .
اما نمک ید دار با این همه ید چه کار می خواهید بکنید؟
نمک تصویه شده طبیعی همان نمک معدن یا دریا است که تصویه شده است یا ترکیبی از نمک های 99 درصد خالص آزمایشگاهی است که یدود سدیم هم جزوی از آن است .
مصرف زیاد ید در سنین بلوغ باعث تجمع ید در ید دونی و ایجاد بلوکیدگی ید می شود .
از کی تا حالا شما به فکر ما هستید اگه راست میگفتی به اون پرسنل پلیس  پیش از این نمی گفتی سه روز و نیم مردم رو گشنه و تشنه دور شهر تاب بدند و هر هر بخندند .لعنت بر مردم آزار که سر دستشون خودتونید و خوب می دونید چه جونور هایی هستید .

ظرف زمان و مکان-رویداد

چیزی که به عنوان بعد مکان (عمدتا" حجم پر شده از ماده) از آن یاد می شود در اصل تابلوی نقاشی سه بعدی است که رویداد های صوتی و تصویری در وقت معلوم (زمان) در آن نقش می بندند. در تعریف جدید ما در این دنیا همچون بینندگانی هستیم که در هر جایی که هستیم شاهد وقوع حوادث و رویداد ها ایم حال این ما هستیم که با فکر و خرد تصمیم می گیریم وارد معرکه و گود شویم و یا اینکه دورادور صرفا" به نظاره بنشینیم .
در این دنیا که یک مرتبه کامل تر از دنیای فیزیک جدید و قدیم است همزمان با اینکه ما در راس و محور پدیده ها هستیم اما پدیده ها به طور سوم شخص با ما برخورد می کنند گویا این اراده و اختیار ماست که به آنها رنگ و صورت واقعیت می بخشد . این دنیا محدودیت های بسیاری را که در طرز تفکر قدیم بر ما بود از بین می برد هر چند در این مرحله هنوز هم در حصار مادی بسیار محدودیم .به عبارت بهتر این طرز تفکر ما از جهان پیرامونی است که به واقعیت های موجود در آن سر و شکل می دهد هر چند قوانین ثابت و مشخص و از پیش نوشته شده ای وجود دارد و بر آن حاکم است اما در این کش و قوس بشر قادر است دنیاهایی مشرف بر این دنیای فیزیکی (دارای طول و عرض و ارتفاع و تیک تاک ساعت ) را درک که صرفا" دارای طول و طول و طول و صدا است . به این تر تیب که وقوع رویداد و همه چیز و مفوم مکان زمان حجم و .... در دنیای جدید تابعی از فعل انسان و تفعل اوست.
در این دنیا ممکن است اتفاقی بیفتد اما نیفتد و این به میل و اراده آدمی است که باور بکند یا نه! هرچند هیچکدام از قوانین فیزیکی شیمیایی و غیره حاکم بر عالم تغییر نکرده است بلکه این انسان و ظرف وجودی اوست که تغییر کرده است که او را قادر به درک چنین پدیده ها یی کرده است .
به طور خلاصه در این دنیا از نظر بیننده پدیده های جدیدی کشف می شود که تا دیروز از دید او پوشیده بود . این دنیا تابع قوانین خود به علاوه قوانین جهان ماده است . قوانین حاکم بر این جهان فراتر از جهان مادی است .مثلا" در آن مفهوم هر کلمه معادل ندارد و
زمان به معنی زمان
ساعت یعنی ساعت
وقت به معنای ذاتی خود یعنی وقت و به طور خلاصه هر چیزی در جایگاه اصلی خود قرار دارد .
در این دنیا اشیاء و پدیده ها کاملا" از هم منفکند و هر پدیده از اجزای متکثر و پراکنده درست شده است که هر کدام از آنها در گوشه ای از مکان فیزیکی و مادی فضا اشفال کرده و تابلوی خود را کشیده است اما در اصل و ذات و ماهیت یک پدیده واحد است که یک اتفاق متمرکز و یک داستان واحد را روایت می کند .
این پدیده ها همچون ماژول هایی هستند که بر همین جهان قرار دارند که در زمان خاص بر روی آن متصل و منفصل می شوند .زمان و نحوه اتصال و نوع پدیده و ... در این مرحله از عهده شخص خارج است اما وقوع آن قطعا" به نحوه افعال و اعمال و افکار او وابسطه است .
با درک و دیدن این قبیل موضوعات این تصور به ذهن می آید که فیزیک و جهان پیرامونی هم در جایگاهی بالا تر به طور کلی چیزی جز توهم و سرابی بیش نیست  و به این ترتیب و هر چه پیش می رویم درک این موضوع آسانتر می شود که فاصله ها روز به روز کمتر و کمتر می شود تا به حدی حدود سه خط متساوی سی سانتی متری محدود گشته است .
در این دنیا همه چیز به هم متصل و به ظاهر از هم منفکند چه اشیای فیزیکی و چه افکار و اصوات و سرنوشت همه چیز بر همه چیز اثر می گذارد .


پدافند غیر عامل : ذکر ایام هفته

شنبه --- 100 مرتبه یا رب العالمین     1060 مرتبه یا غنی
یکشنبه --- 100 مرتبه یا ذالجلال و الاکرام   489 مرتبه یا فتاح
دوشنبه --- 100 مرتبه یا قاضی الحاجات    129 مرتبه یا لطیف
سه شنبه --- 100 مرتبه یا ارحم الراحمین  903 مرتبه یا قابض
چهارشنبه --- 100 مرتبه یا حی یا قیوم  541 مرتبه یا متعال
پنج شنبه --- 100 مرتبه لا اله الا الله الملک الحق المبین  308 مرتبه یا رزاق
جمعه 100 مرتبه اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم  256 مرتبه یا نور