بسم الله الرحمن الرحیم

و خواندن قرآن را بر تو آسان کردیم

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

دستورات بهداشتی

ا-همیشه اطلاعات و آگاهیهای بهداشتی خود را در مورد میکروب های بیماریزا با مطالعه و پرس و جو افزایش دهید زیرا هرچه که بیشتر بدانید کمتر در معرض خطر آنها قرار می گیرید .

2-در زندگی هرچه خوش اخلاق تر باشید بدن شما در برابر بیماریها مقاومتر خواهد شد.

3-هر روز به مدت یک ربع تا بیست دقیقه ورزش کنید تا مقاومت بدن شما در برابر میکرو بها افزایش یابد.

4-خانه و شهر خود را تمیز نگه دارید و از ریختن زباله در محیط اطراف خود جدا" بپرهیزید .

5- هیچ گاه آب دهان و بینی خود را در کوچه و خیابان نریزید .

6-همیشه قبل از غذا خوردن و بعد از توالت دستهای خود را با آب و صابون به خوبی بشویید .

7-دندان های خود را پس از هر بار غذا خوردن به خوبی با آب مسواک بزنید .

8-هفته ای دو بار با آب پا کیزه و سالم حمام کنید و از لیف - کیسه و حوله مخصوص به خود استفاده کنید.

9-لباس های خود را تمیز نگه دارید .

10-ناخن های خود را به طور مرتب کوتاه کنید.

11-از شانه دیگران برای مو های خود استفاده نکنید .

12 -هنگام سرفه یا عطسه کردن جلوی دهان خود را با یک دستمال تمیز بگیرید .

13-همیشه یک دستمال تمیز درون جیب خود در همه جا به همراه داشته باشید .

14-موهای زائد بدن نظیر موهای زیر بغل و زهار را از بین ببرید .

15-هیچ گاه در آب های مشکوک به آلودگی شنا نکنید .

16-در صورتی که واکسن کزاز را تزریق نکرده اید برای تزریق آن سریعا" اقدام نمایید.(هر چند به تازگی بعضی حرف و حدیث هایی درباره تزریق کردن و یا نکردن واکسن ها به گوش می رسد)

17-هیچ گاه بدون اجازه پزشک دارو مصرف نکنید .(به طور کلی بهتر است تا جایی که می توانید از درمان های جایگزین استفاده کنید)

18-سعی کنید تا حد ممکن در بیرون از منزل غذا نخورید .

19-غذا های فاسد شدنی را هیچ گاه نباید در بین درجه حرارت های 10 تا 60  درجه سانتیگراد نگه دارید.

20-کنسرو های باد کرده را هیچ گاه مصرف نکنید.(بهتر است اصلا" کنسرو نخورید)

21-پس از باز کردن کنسروهای غذا آنها را با حرارت زیاد داغ کنید.(بهتر است اصلا" کنسرو نخورید)

22-همیشه شیر را به مدت حداقل یک ربع بجوشانید و سپس مصرف نمایید .(بهتر است شیر فله نخورید)

23-میوه جات و سبزیجات را به خوبی شسته و ضد عفونی کنید و انگاه مصرف کنید.

24-مگس ها و سوسک هایی را که در منزل خود می بینید از بین ببرید .(با رعایت نظافت منزل و نرساندن غذا به این موجودات خود به خود مساله بر طرف می شود)

25-توجه کنید اگر محصولی خوب باشد نیازی به تبلیغات گسترده و تلویزیونی ندارد و به راحتی جای خود را در بازار پیدا می کند پس در انتخاب این موارد دقت بیشتری کنید .

26-در دنیای امروز با توجه به ظاهر افراد نسبت به آنها قضاوت نکنید و به سرعت به آنها اعتماد نکنید .

27-از گوش پاک کن استفاده نکنید .

28-از کولر دوری کنید و بدانید در پیدایش فصول حکمتی نهفته است .

29- غذا ها و نوشیدنی های خیلی سرد و یا گرم نخورید .

30-به انجام فرایض و دستورات شرعی مقید باشید .

31-بنده خدا باشید : با خدا باش و پادشاهی کن .... بی خدا باش و هر چه خواهی کن ببین عاقبت چه می شود ...

32-آب خوردن را از منابع طبیعی و تمیز دریافت کنید و یا برای مصرف آب لوله کشی کلر دار و حاوی مواد نا متعادل آنرا درون کوزه (آب بندی شده) بریزید و بعد از چند ساعت که خنک شد بنوشید .

به این ترتیب آبی بی بو و غنی از اکسیژن و سبک و حاوی الکترولیت های متعادل و فاقد کلر و یا سایر مواد سمی به دست می آورید .

کوزه آب بندی شده همان کوزه ای است که چند بار در آن آب ریخته و مجرا های ریز آن آب بندی شده است و بدنه آن نشتی کمتری دارد .

33-سگ شکاری تربیت کنید و با آن به شکار پرندگان وحشی حلال گوشت مانند کپک و ... بروید و از گوشت شکاری که سگ گرفته است بخورید و تجدید قوا کنید و نترسید چون دهان سگ شکاری پاک است .(سوره بقره)


غذاهای جدید

آیا می دانید چندین سال است دانشمندان به کمک باکتری ها و دیگر موجودات ریز از نفت پروتئین تهیه می کنند؟

دانشمندان توانسته اند با به کار گیری باکتری ها و دیگر موجودات ریز از نفت پروتئین تهیه کنند .

اگر چه این پروتئین ظاهرا" به طور مستقیم به مصرف انسان نرسیده است اما در تغذیه حیوانات مورد استفاده واقع می شود . در این روش باکتری ها و غیره را بر روی مواد نفتی کشت می دهند و این موجودات از مواد نفتی استفاده نموده و تکثیر می یابند و بعدا" از بدن این موجودات که خود شامل 50 تا 70 درصد پروتئین می باشد استفاده می کنند .

نمونه هایی از این قبیل تولیدات را می توان در زمان انفجار سکو های نفتی و نفت کش ها در آب دریا ها و اقیانوس ها دید. 

در این موافع برای اینکه لکه نفتی را به سرعت از بین ببرند مواد مذبور را بر روی آن می پاشند و طی فرایند یاد شده لکه نفتی به اعماق دریا فرو می رود و خوراک آبزیان می شود .

البته موارد مذکور مختصری از هزاران فواید باکتری ها می باشد که بشر هر روزه از آن سود می برد به هر حال همانطور که باکتری ها برای بشر بسیار خطرناک می باشند ثمر بخش نیز هستند . اما این امر بستگی به خود انسان دارد . هرچند او نسبت به این موجودات کوچک اطلاعات بیشتری کسب می کند یاد می گیرد چگونه از آنها فایده ببرد و یا کمتر از آنها صدمه ببیند .

هرچند برای پیش گیری بهتر است  کلا" از خوردن تن ماهی و غذا های آماده کارخانه ای و فر آوری شده و بسته بندی شده و خوردن غذا در خارج از منزل پرهیز کرد.


بیسکوییت سبز

نان غنی شده 

ماکارونی

محصولات تراریخته

سوسیس و کالباس

پیتزا 

نوشابه

لبنیات بسته بندی شده 

انواع کیک و کلوچه و ...

همه و همه انواعی از غذا های جدید هستند


سرگذشت پزشکی

در قرون هفدهم . هجدهم و نوزدهم میلادی اختراع مدهای مختلف کلاه گیس . تورهای زینتی پیش سینه . دستکش آرایش . سرخاب و سفید آب و حتی توری که خانمها روی صورت می کشیدند و بسیاری از وسائل دیگر مرهون بیماری سیفلیس است . بشر برای پوشاندن معایب و آپاری که از این بیماری خطرناک و مدهش بر پیکرش عارض گشته به اختراعاتی از قبیل آنچه که ذکر شد دست زده است >>خانم پرنسس پالاتین<< از ورسای چنین می نویسد : " از نه نفر جوانانی که با نوه ام >> دوک شاتر << صبحانه صرف می کردند هفت نفرشان به بیماری فرانسوی (مقصود سیفلیس است) مبتلا بودند.

تاریخ و تاریخچه تکامل علم طب و پیچ و خمهای این علم را دکتر " ه . س . گلاس شیب " به رشته تحریر در آورده است و ما را به خواندن کتاب " در جستجوی راز بزرگ " از انتشارات  " میزگرد " دعوت می کند .

این کتاب دارای چهار فصل بزرگ است مطالعه عناوین این چهار فصل یک فکر کلی از مندرجات آن به ما می دهد . فصل اول این کتاب "شاوالیه های آپوکالیپس" (مرگ سیاه خجلت بار . مرگ خاکستری. مرگ سیاه است که اختصاص به بیماری های واگیر داری دارد که بشریت را به انهدام سوق می داده است

فصل دوم مبارزه علیه درد (زایمان . از اطاق شکنجه تا اطاق عمل بیهوشی ) است .

فصل سوم راه های غلط نام دارد . نویسنده در این فصل از تئوری چهار عصر . امواج مغناطیسی و اصول درمانی گذشته وارد بحث درباره حقه بازانی که به نام پزشک در جامعه وجود دارند می شود و بالاخره چهارمین فصل " نفوذ پزشکی به اعماق انسان " یعنی رادیوگرافی روح به وسیله متد فروید است !

در اینجا به نقل چند قسمت جالب می پردازیم :



مرگ سپید

در اواخر قرن هجدهم مسلولین در کشور های جنوبی اروپا عینا" نظیر جذامی های قرون وسطی از کلیه حقوق و مزایای فردی و اجتماعی و سیاسی محروم بودند. بیماری سل در کشور ها بزرگترین بدبختی بشر محسوب می شد .

مالکین و صاحبان روستاها برای اینکه از این بدبختی و مشکلات آن خود را رها سازند مسلولین را با کمال بیرحمی از خانه و سرزمین خود بیرون می کردند و حتی به محض اینکه نسبت به کسی مظنون می شدند که به بیماری سل مبتلا شده همین سوء ظن کافی بود که او را آواره سازد. دامنه این جریان تا سال 1948 که درمان قطعی این بیماری کشف نشده بود کشیده شد ."شوپن" هنگامیکه به بیماری سل دچار شد احساس کرد که موضوع از آنچه که او تصور می کرد جدی تر است . لذا جزیره آفتابی "ماژورک" را برای معالجه بیماری خود انتخاب کرد و در آنجا به درمان خود پرداخت .

ژرژساند بهترین اطبای جزیره آفتابی را بر بالین وی فراخواند . همین امر سبب شد که اعتماد اهالی جزیره نسبت به این نابغه هنر سلب گردد و سوءظن آنان را بیدار کند. تاجایی که صاحب مهمانخانه این هنرمند را با همراهان او از مهمانخانه بیرون کرد . "شوپن" عدم توانایی پزشکان و ضعف ایشان را در برابر این بیماری با بذله گویی و به لحنی پر تمسخر ولی توام با واقع بینی و حقیقت شرح می دهد .

" سه پزشک از مشهور ترین پزشکان جزیره برای معاینه و مشاوره طبی به بالینم آمدند . یکی از ایشان اخلاط مرا بو کرد . دومی به محلی که اخلاط می امد چند ضربه زد . سومی در طول مدتی که من مشغول تف کردن بودم گوشش را روی سینه من نهاده بود .اولی گفت که ریتین من ترکیده ! دومی گفت که در شرف ترکیدن است ! سومی معتقد بود که در آینده ای که چندان دور نیست خواهد ترکید! به زحمت زیادی توانستم مانع ایشان شوم که خون مرا بگیرند و مشمع و ضماد روی سینه ام بیندازند .

در آن موقع یعنی در سال 1838 هنوز برای تشخیص بیماری گوش خود را روی قلب بیمار میگذاشتند و ضرباتی می زدند . نیم قرن بعد هم به همین منوال عمل می شد و هیچگونه پیشرفتی حاصل نشده بود ...


منشاء جراحی از سیاهچال ها و زندانهای تاریک است


در آن موقع که طب کلاسیک یونانی بر اثر مطالعاتی بر روی جراحات وارده در میدان های ورزشی رو بتکامل می رفت

جراحی غربی از میان شکنجه ها و بیرحمی های بشری سر بدر آورد .

آری از اطاق های شکنجه و از زندان های تاریک و سیاه چالهای قرون وسطی بود که جراحی پا به عرصه حیات نهاد شکنجه های بیشماری که در این دوره از حیات بشر بوسیله مامورین مخصوص حکام و سلاطین مستبد انجام می گرفت سبب شد میرغضبانی مجرب و ورزیده که در کار شکنجه استاد بودند پدید آمدند و این قبیل افراد می توانستند آزمایش های گوناگونی روی استخوان ها و سایر اعضای انسانی بعمل آورند زیرا کاری که بدانها سپرده شده بود آنان را در اجرای چنین تجربیاتی آزاد می گذاشت و چون طبق فرمان امیر و فرمانده مستبد محکوم را برای گرفتن اعتراف شکنجه می کردند بنابراین مامورین شکنجه می بایست آنقدر در کار خود بصیر باشند که محکوم در موقع شکنجه نمیرد ! در غیر این صورت صورت سرنوشت هولناکی در انتظار میر غضب بود اما بندرت اتفاق می افتاد که متهمی در زیر شکنجه جان دهد و از این رو مامورین شکنجه یک رشته معالجات از راه تجربه فراگرفته بودند و شغل میرغضبی معمولا" در عین حال شغل درمانی بود ! او میبایستی بتواند اعضاء پاره شده یا استخوان شکسته را ترمیم کند تا حدی که لا اقل بتوان آن بیچاره را برای بار دوم در صورت لزوم برای بار سوم روی سه پایه و دستگاه قار داد .


باکتری شناسی و میکروب شناسی هنوز پیدا نشده بود . میان طرفداران پر و پا قرص و با حرارت آن باید دکتر "آدلف لوبر" اهل "کیل" را نام برد دکتر ادلف برای اینکه تبخیر "فنل" را که عموم جراحان ار آن میترسیدند بی فایده سازد و برای اینکه بتواند در هوایی کاملا" آزاد و خالص کار کند در سال 1885 کلینیک خود را در میان جنگلی خالی از سکنه و دور از شهر بنا نهاد . هیچکس به آنجا نمی رفت مگر اینکه با پزشک کار داشته باشد . هیچ چیز ناصاف و آلوده ای تا شعاع چند کیلومتری آن محل حق ورود نداشت . هوای جان افزای جنگلی طبق سیستم مخصوص و غامض به وسیله باد بزن های متعدد و عبور از صافی های ضخیم تصویه و داخل اطاق عمل می شد . وجود هر نوع فضولاتی در آن کلنیک اکیدا" قدغن بود و پس از انجام عمل هرچه باقی مانده بود به احتیاط حمل و فورا" رانده می شد . کسانی که در اینجا کار میکردند تحت قواعد و تشریفاتی سخت و جدی قرار داشتند . در این کلنیک پنج اطاق با پنج درجه تصویه مختلف که هوای هر اطاق به درجه معین تصویه شده بودند وجود داشت و جراح و دستیارانش پس از اینکه کاملا" خود را شستشو می دادند حق داشتند که به اطاق عمل داخل شوند . هنگامی که از آستانه در می گذشتند با بارانی از سوبلیمه استقبال می شدند!

در سکوت عمیق روپوش های سفید و بلند و نو را با پوش بند و شب کلاه می پوشاندند و دوباره تشریفات شستشو انجام می گرفت . بازو دست و صورت را با سوبلیمه می مالیدند بعد محلول سوبلیمه را به دیوارها و کف زمین می پاشیدند و این کار از هنگام عمل شروع می شد .


شعر شاگرد داروساز و گاز خنده آور


در کتب و مجلات طبی از انیدرید ازتیک (مونوکسید دی نیتروژن)به عنوان یک گاز سمی خطرناک نام برده شده بود. ولی این امر مانع آن نبود که داروساز جوانی به نام همفری دیوی آزمایش ها و مطالعاتی روی این گاز به عمل آورد . شاگرد داروساز در آزمایشگاه کوچکی مقداری "انیدرید ازنیک" به دست آورد و آن را در بالنی داخل کرد و سپس با احتیاط فراوان استشمام کرد زیرا تصور می کرد که این گاز کشنده است . ولی چیزی حس نکرد . برای سومین بار بوئید و با کمال تعجب مشاهده کرد که هنوز زنده است . برای چهارمین بار با یک نفس عمیق آنرا بوئید و احساس کرد که برفراز دیرها در پرواز است ! در این حالت سرمستی و بیخودی صدای غرشی عظیم بگوشش رسید . به نظر می رسید که اشیاء اطاق به طرز غول آسائی بزرگ شده در حال محوشدن است . سپس ملاحظه نمود که احتیاج مبرمی به خندیدن دارد و دلش می خواهد بخندد به طوری که قدرت مقاومت از او سلب شده بود بنا کرد قاه قاه خندیدن . خوشبختانه در این موقع بالن از دستش افتاد و خرد شد ! چون به خود آمد گفت چه گاز عجیبی این گاز خنده آور است سپس تصمیم گرفت کاغذی برداشته مشاهداتش را یادداشت کند ولی در این موقع مشاهدات او به صورت شعر به وی الهام شد ! در حالی که خود غرق حیرت و تعجب بود این اشعار را یاد داشت کرد:

در هیچ روءیای وحشتناکی به نظیر چنین شعله های مسرت انگیز بر نخورده ام !

قلبم از شعله ناپاکی می سوزد و اعضای بدنم را شجاعت قهرمانان فرا گرفته است !

گونه هایم را هزاران تب گداخته دارد و چشمانم از هوس و تمنا می درخشد !

چقدر سینه ام سبک و تواناست ! من با تمام قوا بهم پیچیده شده ام !

این شعر از نوجوانی نوزده ساله . بهتر از هر تجزیه و تحلیل علمی خواص این گاز و مستی محرکی را که از استنشاق و جذب پرونوکسید ازت به انسان دست می دهد تشریح کرده است و این خواص عبارتند از : ازدیاد حس اعتماد به نفس و حساسیت شدید حواس و غیره ...


معالجات عجیب


لویی سیزدهم حساب کرد که در عرض یک سال 47 بار خون گرفته و 215 مسهل خورده است پادشاه کشور آفتاب که بهتر از خود مراقبت می نمود چندین هزار بار مسهل خورده بود . لیکن بدون شک چارلز دوم پادشاه انگلستان در این مورد رکورد را شکست او قبل از مرگ مجبور شد چیزهای باورنکردنی را تحمل نماید . در صورتی که احتمال می رود به آمبولی مغزی (غلظت خون) دچار شده بود! در یاد داشتی که از دکتر "اسکاربورک" یکی از چهارده پزشک معالج شاه باقی مانده جزئیات متد معالجه و داروهای تجویز شده ذکر گشته است :

یکی از روزهای زمستان سال 1585 که روز دوشنبه دوم فوریه بود هنگامی که مشغول اصلاح صورت شاه بود ناگهان شاه فریادی کشید و به پشت افتاد و دچار لرزشی شدید شد . به سرعت اطباء به بالینش جمع شدند و متفقا" دستور دادند که از بازوی راست او مقدار ششصد گرم خون گرفته شود . چون این مقدار به نظرشان غیر مکفی رسید از شانه راست با نیشتر و ایجاد برشی به شکل صلیب به کمک بادکش مقدار 350 گرم دیگر خون گرفتند . بلافاصله به بیمار دارویی مهوع و یک مسهل خورانده شد و اندکی بعد مسهل دوم تجویز گردید . سپس مقداری پودر عطسه آور " برای تقویت مغز" داخل بینی بیمار کردند . تخلیه معده شروع شد و مسهل به کار افتاد در این فاصله شربت های مقوی برای قلب و مسکن به او می خوراندند و بالاخره چون هیچکدام اینها موثر واقع نمی شد و شاه قوه تشخیص و شناسایی را از دست داده بود دوباره خون گرفتن شروع شد ولی حالت شاه رو به وخامت می رفت و هر لحظه بدتر می شد ! در آن حالت فلاکت بار برای تسکین درد چهل قطره عصاره مغز به او خوراندند بعد پادزهری به نام " رالی" که از هفتاد ماده حیوانی و نباتی تهیه شده بود در بدنش وارد کردند ... عاقبت هنگامیکه " پروسه" سر رسید لشگری از زالوهای مختلف به جان شاه فروریخت! ولی هیچکدام موثر نشد و شاه درگذشت .


شیادان پزشکی


دکتر "یورک مالک نوکسویل" از یک موزه تشریح مخصوص مردان استفاده می کرد و این موزه برای ترساندن مردانی بود که پیش خود تصور می کرد به بیماری تناسلی و آمیزشی مبتلا شده اند . این آقای "دکتر" سالن انتظار بزرگی با یک پیش خدمت داشت . روی تابلو نوشته بود : "داروهای اختصاصی مخصوص مردان ! "

هنگامی که مشتریان پولداری برای مشاهده و تماشای عکس های مقوائی که مشتمل بر عواقب بی احتیاطی در آمیزش و از این قبیل مسائل بود بدانجا می رفتند پیش خدمت فورا" کارت متخصص مشهور را به دست آنان می داد و ایشان را به طرف محکمه می کشاند . و به این ترتیب دکتر او را می دوشید . همکار دیگرش به نام "برنیکلی" وقتی در محکمه خود مستقر شد  شروع به درج یک سلسله آگهی در روزنامه محلی کرد به مضنمون : " آیا واقعا" قوای مردی در شما وجود دارد ؟ " حالت شک و تردیدی به دل مردم راه می یافت . ناچار به آقای " دکتر " مراجعه میکردند و آقای " دکتر " پس از تلقیح مقداری آب مقطر اظهار می داشت که غدد حیوانی را پیوند می کند و از ده تا پانزده دقیقه عمل او طول می کشد و به ازاء  آن 1500 دلار دستمزد دریافت می کرد . به زودی شهرتش در سراسر شهر پیچید و مطب او مشهور گردید . برنامه های رادیوئی برای او تنظیم گردید ... هرکس که به مطب او مراجعه میکرد نامه هائی را که او تنظیم کرده بود به این مضمون . " به عقیده من دکتر برنیکلی بزرگترین متخصص جهان است زیرا ..." امضاء مینمود و آنچه که در اینجا جالب و واجد اهمیت بود اینست که شیاد مزبور یک اتومبیل الدزمبیل را جایزه گذاشته بود تا بین کسانی که نامه مزبور را امضاء می کردند قرعه کشی شود !"

بدین ترتیب به اکتشافات مسائل جنسی این مرد خاتمه داده شد !

      دکان دیگری که بعضی از دکان داران و شیادان باز می کنند دکان " عمرطولانی" است . این افراد داروهای ترکیبی بی نفع و ضرری ساخته و به عنوان کیمیای زندگی به مردممی خورانند بهمین ترتیب بود که منتچیکف به تمام اروپائیان ماست خورانید تا دویست سال عمر کنند و اروپائیان نیز کورکورانه تسلیم نظر او شده و اکثرا" به تصور اینکه ماست عمر را طولانی می کند شب و روز آنرا مصرف می کنند.

       گوستاو جینجر حیوان شناس مشهور تئوری جالبی تحت عنوان " راز سلامتی و عمر طولانی " منتشر ساخت به این مضمون : برای اینکه همیشه سلامت باشید و عمر طولانی بکنید باید لباس زیری از نسوج حیوانی بپوشید ! و چنین استدلال می کرد : مواد بوداری که در عرق حیوانات وجود دارد سبب توالد و ایجاد غرائز تحریک و احتمالا" نیروهائی می گردد . لیکن همانطور که عرق حیوانات به وسیله پوست و پشم و غیره نگاهداری می شود عرق انسان هم باید نگاهداری شود زیر لباس هائی از نسوج حیوانی .


شروع تشریح جسد

همه می دانند که برای پایان دادن به جهل و نادانی قرون وسطی میبایستی بشر منتظر "وزال" و دسترسی به تشریح می شد .

کتاب " گالین " در حقیقت انجیل پزشکان بود . نویسنده این کتاب میمون و سگ و خوک را به عنوان مدل کار خود در تشریح انتخاب کرد.

اکنون می دانیم که کبد انسانی از دو قسمت تشکیل شده است ولی تمام علمای تشریح که بعد از گالین آمده اند آنرا پنج قسمت می دانستند . با این که گالین روی خوک آزمایش کرده و آنرا با انسان تطبیق داده بود ولی در اشتباه بود زیرا وی هرگز از اعضاء و جوارح درونی انسانی اطلاعی پیدا نکرده و هیچوقت داخل بدن انسان را ندیده بود ولی سال ها بعد با اینکه پزشکان هزار ها کبد  مشاهده کرده بودند باز هم در همان اشتباه گالین قرار داشتند . مدت ها بود که تشریح جسد انسان بر اپر یک عقیده باطل و خرافی قدغن شده بود تا جائی که دانشجویان پزشکی شبها محرمانه به گورستانها می رفتند و اجساد تازه را از قبرها بیرون می کشیدند تا از کم و کیف وجود مادی انسانی اطلاع یابند .

برای اینکه این سد شکسته شود عده ای از علمای علم تشریح وصیت کردند که پس از مرگ جسدشان در اختیار تالار تشریح دانشکده پزشکی قرار گیرد تا دانشجویان طب با تشریح آنها به خوبی از این دانش بهره مند شوند . اولین کسی که در این راه پیش قدم شد "فردریک تئودورمیکل" از "هال" بود که وصیت کرد جنازه اش مورد تشریح قرار گیرد و اسکلت او نیز در موزه تشریح که پدرش آنرا در شهر تاسیس کرده بود به معرض تما شا بگذارند . وی به سال 1803 چشم از جهان فرو بست و وصیت نامه اش اجرا گردید . به طوری که هر کس که امروز از مجموعه انستیتوی تشریح دانشگاه هال بازدید می کند می تواند اسکلت او را که درون صندوق شیشه ای قرار داده اند تماشا کند. پائین او سه جمجمه کودک دیده می شود که یکی از آنها متعلق به نوه های اوست که اجساد آنان را پس از مرگشان که در سنین کودکی اتفاق افتاد . تشریح کردند . می گویند وقتی جسد دکتر میکل را تشریح می کردند با کمال تعجب در استخوان بندی او دو وضع غیر عادی مشاهده کردند که به ندرت چنین اتفاقی می افتد و علمای تشریح در این باره پیشگوییهایی کرده بودند لیکن هنوز کسی به چشم ندیده بود . یکی از دانشجویان دوان دوان خود را به منزل متوفی رسانده موضوع را به همسرش که عزادار و مشغول گریه و زاری بود اطلاع می دهد همسرش در میان گریه و زاری چنین گفت : "آه خدای من اگر شوهر بیچاره ام این ها را دیده بود چقدر خوشحال میشد !..." یکی از افراد دیگر که به این فقره علاقه داشت دکتر مولوبود . داستان هایی در این باره از او نقل می کنند منجمله می گویند: مدتها بود که دکتر مولو مشغول معالجه جمجمه یکی از دوستانش بود تا او را معالجه نماید لیکن بدون فایده بود و عاقبت هم به همین بیماری درگذشت . دکتر موار فورازا  کت و لباس رسمی پوشیده و کلاه سفید بر سر گذاشت و به تسلیت خانواده متوفی رفت !

همسر متوفی با دیدگانی گریان چنین گفت :

_ استاد عزیز . من می دانم که شما برای شوهرم چه دوست فداکاری بوده اید و با چه دقت و مراقبتی او را معالجه کردید و از هیچ گونه کوشش و کم در راه بهبود او خود داری نمی کردید شما با وفا ترین و مطمئن ترین دوست شوهر بیچاره از دست رفته ام بوده ایذ نمی دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم که در چنین لحظه اندوهباری به دیدن ما آمده اید!

دکتر مولو با بی حوصلگی عجیبی که یارای پنهان کردن نداشت در حالی که کلاه میلندرش را لای انگشتانش می چرخاند در جواب گفت :

- خانم عزیز . اجازه می دهید که من فورا" کله او را با خود ببرم ؟

دکتر "گلاس شیب" با جملاتی بسیار پر مغز و عمیق کتاب خود را چنین پایان می دهد .

" علم پزشکی راه ها و پیچ و خم های صعب العبور و غیر قابل توصیفی را طی کرده است تا به اسرار حیات نزدیک شود و توانسته است بیشتر و عمیقآنه تر در آن نفوذ کرده و پرده ها را یکی بعد از دیگری بالا بزند و عجایب آفرینش را کشف کند . معهذا نباید تصور کرد که ما توانسته ایم موفق شویم . هنوز مجهولات زیادی باقی مانده و نقاط ابهام و تاریک در ماشین بدن انسانی فراوان وجود دارد . زیرا بنا به گفته پاسکال . علم شبیه ستاره ای در حال کشش و انبساط است . هر قدر انتهائی را که ما خیال می کنیم نزدیک ماست و می توانیم آنرا با دست بگیریم مانند سراب دورتر می رود و از ما فاصله می گیرد . هر مساله ای که حل شود یک سلسله غوامض و معماهای تازه ای را در برابر انسان مطرح می کند و به این ترتیب تعطیل بردار و وقفهپذیر نخواهد بود.

خودشناسی

او خداوند سمیع و علیم و حاظر و ناظر است که از رگ گردن نزدیکتر است

نه زاده و نه زاییده شده است

یکتاست و کسی همتای او نیست

پروردگار عالمیان است

بخشنده و مهربان است

در قلبمان جای دارد

و برای برقراری ارتباط احتیاجی به نامه نگاری و اب روان یا چاه ندارد 

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ 


یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ 

ابوعلی سینا در این باره می گوید:
هر کسی بر اثر سکته ی قلبی مرد تا 72 ساعت او را دفن نکنید، اگر درمانی داشته باشد «حجامت» است. حجامت قلب او را به کار می اندازد، لیکن مغز مرده است و عطسه آور بدهید، قلب و مغز به هم مرتبط و حیات به جان وی برمی گردد.

, اما در مورد خون داریم:


إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌

قُل لاَّ یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُواْ اللّهَ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ


حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که به هنگام کشتنش نام دیگری جز الله را بر او بگویند و آنچه خفه شده باشد یا به سنگ زده باشند یا از بالا در افتاده باشد یا به شاخ حیوانی دیگر بمیرد یا درندگان از آن خورده باشند مگر آنکه ذبحش کنید و نیز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسیله تیرهای قمار قسمت کنید که این کار خود نافرمانی است. امروز کافران از بازگشت شما از دین خویش نومید شده اند از آنان مترسید از من بترسید امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم پس هر که در گرسنگی بی چاره ماند بی آن که قصد گناه داشته باشد، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است.

مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن:


حرمت خونخوارى
در جاهلیت گاهی برخى ساربانها که در بىابان برای فرونشاندن عطشِ خود آبى نمى‌یافتند، خون پای شتر را مى‌مکیدند. عنوان «حرمت دم» در قرآن‏کریم به این خون‌خواریها و مانند آن ناظر است: ﴿اِنَّما حَرَّمَ عَلَیکُمُ المَیتَةَ والدَّمَ و...﴾.
«دم» که در آیه مورد بحث به طور مطلق تحریم شده در آیه شریفه ﴿قُل لااَجِدُ فی ما اوحِی اِلَی مُحَرَّمًا عَلی طاعِمٍ یَطعَمُهُ اِلاّاَن یَکونَ مَیتَ‏ةً اَو دَمًا مَسفوحًا اَو لَحمَ خِنزیرٍ فَاِنَّهُ رِجسٌ اَو فِسقًا اُهِلَّ لِغَیرِ اللّهِ بِه) 3 ضمن آنکه خوردن آن تحریم شده، نه تزریق و سایر بهره‌های صنعتی و پزشکى، با وصف «مسفوح» از حرمت آن یاد شده است. مسفوح یعنی سائل، روان و ریخته

اما حال سوال از مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن این است که اگر آن عرب جاهلی خون آدمی را به جای خوردن تزریق کند تا از تشنگی  و گرسنگی و کم خونی نمیرد و در ظاهر شکر خداکند و به بسط و گسترش این کار بپردازد آیا اشکالی ندارد؟ و
 آیا با این کار سنگ دل نمی شود؟ و هوای جاودانگی به سرش نمی زند و طغیان نمی کند ؟ و دیگران با دیدن او بنای عصیان و سرکشی بر نمی دارند؟ آیا خداوند حکیم نمی فهمد آسایش بندگانش را در چه راهی قرار دهد و دیگران به خاطر سه روز بیشتر نفس کشیدن و خون به جگر مردم کردن می فهمند .
سوای آن خداوند سبحان برای هر کاری راهی قرار داده است وقتی چیزی را می شود خورد چرا باید آنرا به بدن تزریق کرد ؟ چرا که آدمی حق آسیب رساندن به بدن خویش را ندارد چه رسد به دیگری و  به طور قطع دیه یا عرش دارد .
آیا ما معنی صدقه را نمی دانیم؟ آیا ما مسوول طول عمر دیگران هستیم یا ظرف و پیمانه هر کس مقدر است؟ آیا علمایی که از نظریه حلیت انتقال خون و پیوند اعضا حمایت می کنند و آنرا مصداق صدقه و انفاق می دانند تا به حال خود به دیگران خون داده اند یا اینکه صرفا" درصدد دریافت آن همت گماشته اند؟ اینطور که ما در رسانه ها دیدیم خون و غیره را گرفته اند اگر غیر از این چیزی بود تا به حال دیده بودیم . در این فتاوا چه نفع و ضرری نهفته است و چه کسی و به دنبال چه چیزی است؟
حال اگر روزی کسی را بتوان با اندامهای مصنوعی تا ابد زنده نگاه داشت برای دنیا و عقبی می خواهد روی زمین چه کاری کند که تا یک روز قبل نکرده است و از کجا معلوم که دست اخر لامذهب نمیرد ؟ آیا علمای بنی اسراییل از سرنوشت گذشتگان عبرت نمی گیرند و توبه نمی کنند؟
من به شخصه اگر تا به امروز گمراه بودم از امروز از خدا می خواهم تا پاک و پاکیزه از این دنیا بروم و خود را به هر کثافت و نجاستی نیالوویم الاالخصوص از او می خواهم تا قلبم را طاهر گرداند و با نور ایمان ضمیرم را روشن سازد و دستم را از کسب حرام دور نگاه دارد و پایم را از دنبال کردن گام های شیطان ببرد و چشمان و گوش ها و زبانم بگشاید تا به ساده ترین شیوه هدایت یابم و به دیگران متذکر شوم و ایشان را گمراه نسازم و زندگی را بر ایشان صعب نسازم و حیات طیبه و اسلام ناب محمدی را که بر حلوقمشان تنگ ساخته اند به ایشان نشان دهم و بصیرت یعنی همین که دو چشم خود را انکار نکنی و دو گوشت را و اطراف را ببینی و حق را بگویی .البته اگر چشم داشته باشی خدا را می بینی --- اجنه فرشتگان و شیاطین را بعضی اوقات و آدمیان را هر روز .
آیا اگر امروز پیامبر خدا بود همین کار ها را می کرد و یا اگر قرار شود کسی از طرف او بیاید اینگونه زندگی خواهد کرد لطفا" بگویید این چیزی که به عنوان سبک زندگی اسلامی به مردم قالب می کنید چگونه است و چه کسانی از اولیا به این شیوه زندگی خواهند کرد و بفرمایید چرا امام صادق علیه السلام شاگرد تربیت می کرد یا پیامبران اصحاب داشتند و چرا نمی فرومودند تا الناس اجمعین از ایشان تقلید کنند و بفرمایید اساس تقلید را چه کسی بنا نهاد و آیا می دانید در هنگام اجرای احکام هر کس باید از محتوای آیات و روایات که بر آن دلالت می کند آگاه باشد ؟
آیا غیر از این است که هر کجا مظلومی را کشتند مردمان آن دیار اورا کشتند و یا در کشتنش شریک بودند چرا که زنده ایشان ظاهرا" مزاحم می بود ؟و بعد از عذاب وجدان در صدد جبران برآمدند
اما برای دیگر بار منحرف شدند تا به این روز اوفتادند
کاملا" معلوم است چه کسانی به دنبال آباد کردن زمین و چه کسانی در صدد برتری جویی و فساد در آنند در این زمینه می توان به تفاوت بین ذوالقرنین و فرعون اشاره کرد .

آری این شیطان و اصحاب اویند که در دنیا فساد بر پا می کنند و در بسط و گسترش آن می کوشند و دیگران را از راه راست به در می کنند و کارشان تا آنجا پیش می رود که برای بقا در دار فنا از مردار نمی گذرند .شیطان با وعده جاودانگی آدم را فریفت و با همین وعده بنی آدم را اما هرگز به آن عمل نکرد اما خدا و عده داد و به ان عمل می کند.



فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ‏
الشَّیْطَانُ‌ یَعِدُکُمُ‌ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ‌ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ‌ یَعِدُکُمْ‌ مَغْفِرَةً مِنْهُ‌ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ‌ وَاسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌
أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ
وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ
إِن یَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثاً وَإِن یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطَاناً مَّرِیداً ‏‏ لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیباً مَّفْرُوضاً ‏‏ وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیّاً مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَاناً مُّبِیناً ‏‏ یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً
قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً‏ قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمْ جَزَاء مَّوْفُوراً ‏ ‏ وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً‏ إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ وَکَفَى بِرَبِّکَ وَکِیلاً
وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّیَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ
کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ‏ فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاء الظَّالِمِینَ
بَلْ إِن یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون مساله مرگ و زندگی و سلامت به مطالعه سوره احقاف بپردازید.
شیطان کیست؟
شیطان همان کسی است که مردم را دور خود جمع می کند و سر آن ها را گرم می کند و هی ور می زند و ور می زند و از همه چیز به آنها می گوید و هر کاری می کند تا آنها یک کلام قرآن نخوانند و هیچ نفهند و خر بیایند و گاو بروند و دائما" سرمایه وجودشان را بدوشد و بنوشد و غافل بمانند تا روز آخر عمرشان فرا رسد
و در جهنم او را از تنهایی در آورند
.

اسکیزوفرنی چیست؟

چیزی که به عنوان روان گسختگی یا اسکیزوفرنی خوانده می شود محصول عملکرد جوامع انسانی و غیر انسانی با فرد مستعد و در نهایت پرورش و تحصیل و شکوفا شدن سایر قوای شناختی و آمادگی جهت ارتباط با جهان های موازی و سایر مخلوقات و نترسیدن در مواجهه با آیات عظیم الهی است .

چنین فردی قبلا" به تمام سوالات ذهنی پیرامونی از جمله سوالات جهان بینی و هستی شناسی خود -تقریبا" در هر شرایطی-قبلا" پاسخ داده است و در نهایت به چنان اعتماد به نفسی رسیده است که در مواجهه با پدیده های به ظاهر غیر طبیعی و راز آلود - که شاید کمتر کسی متوجه آن شود- دست و پای خود را گم نمی کند چیزی که شاید در روزگار کهن بیشتر رواج داشت و به آن فراماده (متافیزیک) گویند . هر جند هوشیاری در زمان مواجهه با این قبیل پدیده ها در گستردگی دنیای پیرامون وی حرف اول را میزند و او در آن لحظه باید به خود مسلط باشد و بداند که اشرف مخلوقات است و به کشف اسرار و آیات الهی بپردازد .

این قبیل رویدادها برای کسانی است که با چشمان باز به اطراف می نگرند و با مراقبت از نفس پیوسته به ذکر خالق یکتا مشغولند هر چند مربی هستی بخش در این راه قبلا" با استفاده از مکر خود بعض مخلوقات را برای براه آوردن وی گمارده است به این صورت که چنین فردی گام به گام  و با تکامل ذهنی به رصد عینی و درک شهودی پدیده های نادر و آیات بلاشک بپردازد هر چند به واسطه رفتار انسانی که شامل نسیان - نوسان - انس است از این راه پر فراز و نشیب کم و بیش عبور کند اما جوینده یابنده است .

برای فهم بیشتر از این قبیل پدیده ها و شناخت انسان و رفتار او و نحوه مکالمه خالق با مخلوق و بازخورد آنها خواندن کامل قرآن کریم که همان علم غیب الهی است توصیه می شود.    وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ

البته در هر سوره یک یا چند پدیده و آیه بعضا" نادر و عجیب ذکر شده است که تا قیام قیامت در مخ کافر جا نمی گیرد و دیگران هم که اندک دانشی دارند دنبال رو همان تفکر جاهلانه پیشینیان و به واسطه قل و زنجیرها و بت هایی که تراشیده اند و ضعف ایمان قلبی-عملی  یا حسادت به دنبال بهانه جویی و انکار آیات الهی و چنین پدیده هایی اند و پیوسته با کتمان آن عملا" کتاب خدا را منحصر و محصور به زمان گذشته می دانند و با توسل به مختصر شناخت ناقص و قلیل عده ای لاقید و بی کتاب که دین آبا و اجدادی خود را مترود می داند و در گذر حس و با ابزار ملموس مترصد انکار آنند هر چند جاهلند.   یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ

واما در جواب آقای رییس جمهور که چرا شکایت را به دیوان عدالت اداری نبردی باید بگویم که

همان روز اول همه چیز را به همکارانتان در اداره مربوطه جهت تشکیل پرونده به طور کامل و شفاف و به خاطر منافع ملی به صورت شفاهی توضیح دادم اما پس از کسب اطلاعات و اینکه فهمیدند علت چه بوده است در اولین فرصت که برایشان فراهم کردم دوباره همان بلا را بر سرم آوردند و برای اینکه برای بار بعدی و این بار همکارانتان در دیوان مرتکب آزمون و خطا نشوند از این کار اجتناب کردم . جالب اینجاست که شما هر طرف که باد به آسیبتان بوزد و منفعت ظاهریتان در آن باشد و به ضرر طرف ضعیف تر و به صورت از پیش نوشته شده و به سرعت حکم می دهید و از مکافات عمل غافلید به همین خاطر است که تا کنون این روند ادامه دارد و با وجود امثال شما که در این موارد تازه کار هستید و یا مغرض ادامه خواهد داشت واقعا" که حیف ما آدمهای صاف و صادق که در گیر رقابتهای شما برای تصاحب مناصب و جنگ نرم و به زانو در آوردن رقیبانتان شویم و در این مورد و در بهترین حالت هم مثل بسیاری موارد هر حکمی بدهید عادلانه نخواهد بود پس بیجهت نگران نباشید و در انظار عمومی داد نزنید و کمی جنبه نقد داشته باشید و در پی انتقام جویی نباشید و مطمئن باشید همیشه حق با مردم است اگر نمی دانید و بجای آن اشکالات عمدی و سهویتان را در اداره امور مرتفع کنید و اینقدر مسائل اساسی و مهم را با سهل انگاری و کج فهمی و سیاسی کاری در هم نیامیزید و با مردم رو راست باشید و فکر نکنید دیگران نمی فهمند و می شود خلق الله را بازی داد و حواستان باشد در چه جایگاهی هستید و باید به چه کسی پاسخگو باشید و فکر نکنید حال که با اجانب نشت و برخواست می کنید با یک مشت گدا گشنه پشت کوهی طرفید و همه بایدبی چون و چرا مطیع اوامرتان باشند و هر کاری دلتان می خواهد می توانید بکنید و مانند طواغیت سلطنت کنید بترسید از کسی که در اتمام حجت فریادرسی جز او ندارد هر چند با این کلاف سر در گمی که برای خود پیچیدید و اینهمه خدم و حشم که در اداره امورگرد آورده اید جای تعجب نیست که اگر بخواهید هم کاری از دستتان بر نمی آید و نخواهد آمد و کاملا" مشخص است که عده ای صاحب منافع قلیل و صاحب نفوذ بر اکثریت و به طور کاملا" غیر قانونی و با پوشش قانون ظلم و تعدی می کنند و مگر می شود ندانند چه می کنند و عاقبت کار چیست که اگر ندانند وای به حالشان

واقعا" که اگر می خواستید مساله ای را حل کنید می توانستید و پر واضح است چون نمی خواهید گره به کارتان می افتد واقعا" هدف شما علاج نبوده و نیست و اساس و سنگ بنای آن کج است و به طور قطع می توانم بگویم که در این مورد هم مثل بسیاری موارد دیگر چیز زیادی نمی دانید و مسکن تجویز می کنید مگر اینکه خود آن را تجربه کنید و یا لا اقل از تجربیات یک فرد مجرب که چم و خم کار را گذرانده در رسیدن به نتیجه قطعی استفاده کنید نه صرفا" یکسری کتاب که بیشتر مطالب آن ناقص و کذب است و در برگیرنده اصل موضوع نیست هر چند شاید اگر روزی واقعا" تصمیم به ریشه کن کردن این موارد داشتید باز هم به واسطه طوق هایی که بر گردنتان است و پرده هایی که بر چشمانتان کشیده اید هرگز موفق به انجام آن نشوید . جای سوال است که اگر روزی مساله ای نباشد دیگر چه احتیاجی به برنامه سازان و کارشناسان خواهد بود؟ 


شما نه پیغمبرید و نه امام بلکه چند تا آخوندید که به برای مصالح دنیویتان به شخص بنده خصوصا"  ظلم و ستم کرده اید و سزای کارتان را دیده و دیر یا زود الباقی آن را می بینید . من کاری به دیگران و حقوق پایمال شده آنها ندارم . مطمئنم زمین گرد است و صاف نیست . 


آدم زبون نفهم اگه یه بار دیگه مزاحم ناموس مردم بشی هر چی دیدی از چشم خودت دیدی .


من کسی (مسوول مملکتی)نیستم اما شما کسی هستید ؟ چه کاره هستید؟ وظیفه شما چیست؟ 

آنقدر از خودم اراده و اختیار دارم که راستگو باشم ...

اینکه از مردم دورید و خبر از هیچ چیز ندارید و همه را تنوری می خواهید ...

چند نفر را می تونی گول بزنی .... تو بیا رییس شو ....

احمق جون کسی که از جونش گذشته را از لخت شدن می ترسونی ... اقتصاد

شما عشق و حالت رو بکن و مردم آزاری کن یار تنوری رو بیخیال شو ....

دنده اش نرم هر کی بنزین می خواهد بره تو تنور برداره ....

حقه بازی هم شد کار حاج آقا این هم شغل شما دارید....

 به من می گی احمق روانی ! می روم از دستت عارض می شم ...

برو آقا برو شکایت کن ببین به کجا می رسی ... .

اصلا" هر کاری از دستت بر می آد انجام بده ....

پس بگیز که اومد ...

دردم نیومد دردم نیومد دردم نیومد ...

بزنید همدیگر را که زمین چرخ است و زمان فلک .

نسل گذشته و به خصوص در صد سال اخیر این دنیا را به شکلی در آوردی که همه باید با هم بجنگند تا قیام قیامت این اوضاع ادامه دارد...

الکی خوشها ....