آقا دوربینی همه جا دوربین کار گذاشته بود .

تو بیابون و از پلنگ ایرانی هی عکس می گرفت .

تو خیابون همه جا هی عکس می گرفت .

تور پهن می کرد گدایی می کرد داد می زد هی عکس می گرفت .

آدم ندیده بود و تو امین آباد هم عکس می گرفت آلمانی نبود ولی تو کارتون گوسفندی تو فیلم سینمایی بود و هی عکس می گرفت .

بیچاره حیوونا از دستش شاکی بودند ولی اون باز هم عکس می گرفت .

همه را عکس کرده بود و به در و دیوار چسبونده بود .

تیر می زد و عکس می گرفت تا این که یه روز برق اونو گرفت .