بجز سه چیز همه چیز قابل خوردن است :

 

 بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوک و حیوانى که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده شده و حیوانى که خفه شده یا با زدن مرده یا از بلندى پرتاب شده و جان داده یا به ضرب شاخ حیوان دیگر کشته شده و حیوانى که درندگان آن را خورده اند ـ مگر آنچه را که زنده بیابید و خود سر ببرید ـ و حیوانى که بر آستان بت ها سر بریده اند و این که گوشت دام را با تیرهاى قمار سهم بندى کنید. اى مؤمنان، اینها نافرمانى خداست. امروز کسانى که کافر شده اند از ضربه زدن به دین شما ناامید گشته اند. پس از آنان نترسید و از من بترسید. امروز دینتان را براى شما کامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را آیین شما پسندیدم. پس هر کس هنگام قحطى و گرسنگى به خوردن گوشت حرام ناچار گردد، در حالى که به گناه تمایل نداشته باشد و از حد ضرورت نگذرد، بر او گناهى نیست که از آن بخورد، زیرا خداوند حرمت را در حال ضرورت برداشته است، چرا که خدا آمرزنده و مهربان است.

 

به تحقیق، خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آنچه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققا خدا آمرزنده و مهربان است.

 

منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید (برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهره‌ای رسد به آنها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.

 

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى ‏نماید

 

مى ‏بینى کسانى که در دلهایشان بیمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مى ‏ورزند مى‏ گویند مى‏ ترسیم به ما حادثه ناگوارى برسد امید است‏ خدا از جانب خود فتح [منظور] یا امر دیگرى را پیش آورد تا [در نتیجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته‏ اند پشیمان گردند

 

اعراب (بر تو منّت گذارده و) گفتند: ما (بی جنگ و نزاع) ایمان آوردیم، بگو: شما که ایمانتان (از زبان) به قلب وارد نشده به حقیقت هنوز ایمان نیاورده‌اید لیکن بگویید ما اسلام آوردیم (و از خوف جان به ناچار تسلیم شدیم)، و اگر خدا و رسول وی را اطاعت کنید او از (اجر) اعمال شما هیچ نخواهد کاست (و از گناه گذشته می‌گذرد) که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

 

جام زهر را نوشیدی نباید می نوشیدی .

گاو را تا دمش پوست کندی دمش هم می کندی .

ما چند تا طیاره جنگی می خوایم چند تانک

ان می خوایم

 اول جنگ کوفتم که نداشتید گه خوردی جنگ راه انداختی

بیجا کردی انقلاب کردی تو که تخم نداشتی

 

خلبان چرا چال کردی بیست متر زیر زمین

چرا بیست و هشت سال صداش و در نمیاری

 

سمینار میزاری برادر کش عوضی کارت تمومه

 

ایمان واقعی در عار ثور است آنجایی که :

 

آن هنگام که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) با یار غارش ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) در غار ثور به سر می بردند، و ابوبکر از اینکه مبادا کفار آنها را بیابند، و درخت اسلام به ثمر نرسد، ناراحت و محزون بود، اینجا بود که نبی اکرم (صلی الله علیه و سلم) به ایشان گفت: لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا، «اندوهگین‌ نباش‌ که‌ خدا با ماست»، اما آیا تا به حال در این آیه اندیشیده اید، که چرا پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به ابوبکر (رضی الله عنه) گفت: لا تحزن إن الله معنا، چرا نگفت: لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَی، (توبه:۴۰)« اندوهگین‌ نباش‌ که‌ خدا با من است»!

 

در داستان حضرت موسی (علیه السلام) می بینیم که وقتی بنی اسرائیل فرعون و لشکریانش را می بینند، که پشت سرشان در حال حرکت است، خطاب به موسی گفتند:” إِنَّا لَمُدْرَکُونَ” (شعراء: ۴۱)، « بی‌گمان‌ ما گیر افتادیم‌». موسی (علیه السلام) نیز که از حقیقت ترس و دلهرۀ آنها با خبر بود، به ایشان گفت: “قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ” (شعراء: ۴۲)«گفت: هرگز چنین نیست، قطعا پروردگارم با من است، و به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد».


منبع: www.muslimoon.blog.ir
 
«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».