در فیزیک، بازآوایی یا رزونانس یا تشدید عبارت است از تمایل سیستم به نوسان با بیشینه دامنه در فرکانس‌هایی خاص که به آنها فرکانس رزونانس یا فرکانس تشدید گویند. در چنین فرکانس‌هایی انرژی ارتعاشی در جسم ذخیره می‌شود و در نتیجه نیرویی کوچک و متناوب می‌تواند باعث حرکتی نوسانی با دامنه بزرگ شود. اگر برهم نهی دو موج سازنده باشد، تشدید ایجاد می شود.

کرمانشاه امروزی ساز :

 

تعداد زیاد میلگرد و بهترین نوع سیمان هم نمی تواند ایمنی ساختمان را در این فرکانس حفظ کند .

اما این بسامد بر ساختمان های فولادی یکپارچه اثری ندارد .

از قدیم گفتند هر ارزونی بی دلیل نیست .

این هم یک نوع ترور در ابعاد ملی !

اما برای اینکه بر فولاد هم اثر کند باید فولاد را از تکه های به هم جوش خورده ساخت که این دانش غلط غلوط را در درسی به نام استاتیک و 

مقاومت مصالح به خورد مهندسان ساختمون ساز می دهند .

 نحوه جلوگیری از ترک خوردگی انجمادی جوش

 

چرا ستون دوبل ؟

چون فرکانس روزنانس در این دیاپازون خوب عمل می کند و ساختمان را زیر و رو خوا هد کرد .

دیاپازون :

دیاپازون (به فرانسوی: diapason، به انگلیسی: tuning fork)، وسیله‌ای فلزی‌ست دارای دو شاخه که انتهای آنها به یک پایهٔ مشترک وصل شده‌است. با وارد شدن ضربه به شاخه‌های آن، دیاپازون به ارتعاش درمی‌آید و امواج صوتی در یک بسامد (فرکانس) خاص تولید می‌کند. بسامدِ هر دیاپازون ثابت است و به پدیدهٔ تشدید مربوط است.

دیاپازون کاربردهای مختلفی از جمله کنترل‌کردن نُت‌ها و کوک‌کردن سازهای موسیقی دارد.

 

مطمئن باشید فکر پشت این کار خوابیده است و یک مشت بی پدر مادر نشستند کلی فکر کردند و نقشه کشیدند که چگونه می توانند با یک بمب خونه زندگی و شهر شما را زیر و رو کنند و غیر از این نیست !

 

نمونه بمب بتون بترکون ساخت خارج:

 

پلاسکو ساخت خارج در داخل : که با 5 ساعت سوختن زوارش در رفت !


حالا هی بشین تست کن کور بزن تا تو دانش گاه دانش بند بشی !

 

فراماسونری (فرانسوی: Franc-maçonnerie و انگلیسی: Freemasonry) به سازمان‌های برادری پراکنده و مستقل گفته می‌شود. این کانون‌ها یک سازمان واحد نیستند و مرکز خاصی در جهان ندارند که آن را ریاست کند.[۱][۲] ریشه‌های کهن این کانون‌ها در اروپای غربی (به ویژه انگلستان و فرانسه) است و به پیمان‌های برادری اصناف سنگ‌تراشان (Stonemasones) بنّا یا مِیسونری بر می‌گردد که از اواخر قرن چهاردهم (همزمان با عصر نوزائی رنسانس) معلومات سنگتراشان و روابط تجاری‌شان با مشتریان و دولت را نظم داده و بهبود بخشیدند. بعدها فراماسونری نظری شکل گرفت که پیشه‌وری (صنعت‌گری و صنایع دستی) سنگ‌تراشی فیزیکی در آن به حاشیه رفته و پیمان برادری و پایبندی به رسوم در آن برجسته شد. واژه فراماسونری از free stonemason در انگلیسی به معنی سنگ‌تراش آزاد یا بنّای سنگ‌تراش آزاد و از franc-maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگ‌تراش درستکار گرفته شده‌است. به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون می‌گویند که به صورت Mason(اسم خاص با M بزرگ و تلفظ صحیح مِیسُن) نوشته می‌شود؛ از این رو این واژه خاص به همین صورت به زبان‌های دیگر مانند ترکی استانبولی انتقال یافته‌است. پایه‌ها یا درجه‌های فراماسونری و سیستم رتبه‌بندی آن از سه رتبه اصناف پیشه‌وری قرون وسطی گرفته شده شامل کارآموز یا مبتدی(Apprentice)، رفیق یا همکار(Journeyman یا Fellow که در حال حاضر به آن Fellowcraft می‌گویند) و استاد ماسون (Master Mason).[۳][۴] این درجه‌ها توسط پیشه‌وری (craft) یا لژ آبی فراماسونری ارائه می‌شود. درجه‌های بیشتری نیز هستند که بر اساس قلمرو حاکمیت و محلیت متفاوتند و در حال حاضر بواسطه گروه‌های مختلف از درجه‌های پیشه‌وری مدیریت می‌شوند.

 

 

اصحاب جحیم ؟؟:

واژه «اصحاب» در قرآن در عبارات و معانی مختلف عنوان شده است که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- اصحاب اخدود؛ «قُتل اصحاب‌الاخدود» (سوره مبارکه «بروج»/ آیه ۴)
در آیات چهار تا ۱۰ سوره‌ی «بروج» به قصه‌ی اصحاب اخدود اشاره شده و مفاد آن چنان است که عده‌ای باعث شدند جمعی از مردان و زنان مؤمن را در خندق آتش بیفکنند، اما در این مورد که اصحاب اخدود چه کسانی هستند، نقل قول‌ها مختلف است.
از جمله این‌که یاران دانیال نبی بودند که در برابر تمثال بخت‌النصر به سجده نیفتادند، یا مؤمنانی که سخن یکی از پادشاهان مجوس را درباره‌ی ازدواج با خواهرش نپذیرفتند، یا نصارای نجران (شمال یمن) که تهدید «ذونواس» آخرین شاه حمیر در یمن را (که به دین یهود درآمده بود) برای قبول دین یهود نپذیرفتند و این ماجرا (که به‌صور مختلف نقل شده) مصداق معروف اصحاب اخدود معرفی شده است.
۲- اصحاب اعراف؛ «و نادی اصحاب‌الاعراف» (سوره مبارکه «اعراف»/ آیه ۴۸)
کلمه‌ی اعراف دو بار در قرآن مجید وارد شده؛ یک بار به‌صورت «اصحاب‌الاعراف» در آیه ۴۸ این سوره و یک بار به‌صورت «وعلی‌الاعراف» در آیه ۴۶ که هر دو مربوط به روز قیامت و مواقف و منازل آن است.
از آیات استفاده می‌شود که اعراف مقام بلندی است که رجالی بر آن تسلط دارند و این مقام میان بهشت و دوزخ قرار گرفته و شخصیت‌هایی مسلط بر آن بر همه‌ی بهشتیان و دوزخیان اشراف دارند و طبق روایات اعراف مکان بلندی است که میان بهشت و دوزخ واقع شده و یا مکان راهی است میان بهشت و دوزخ.
اما درباره این که اعرافیان چه افرادی هستند در کتب تفسیر، اقوال گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها کاملاً مردود و از درجه اعتبار ساقط است چرا که آیات مذکور از جمله‌ی آیات مشکله‌ی قرآن است و نمی‌توان تفسیر به رأی کرد و به قول مفسران هم نمی‌شود اعتماد کرد و لذا به آن‌چه از اخبار اهل بیت (ع) در دست است، باید اکتفا شود، به طوری‌که از اخبار وارد در ذیل آیات استفاده می‌شود، اصحاب اعراف دو دسته‌اند:
الف) انبیا و اوصیای آنها و در بعضی اخبار پیغمبر ما و اوصیای طاهرین وی (صلوات‌الله علیهم اجمعین)، این‌ها بر اعراف که تل بلندی بین بهشت و جهنم است، ایستاده و تمام اهل بهشت و جهنم را به سیمای آنها می‌شناسند و علو آنها بر اهل بهشت و جهنم معلوم شده و همه‌ آنها را مشاهده می‌کنند.
ب) جماعتی از مؤمنان گناهکار که از دخول به بهشت ممنوع‌اند و اینان را در آن‌جا نگاه داشته‌اند و لیکن امید دارند که به شفاعت پیغمبر و امام داخل بهشت شوند، پس پیغمبران و خلفای ایشان به امر پروردگار شفاعت کنند و داخل بهشت شوند.
۳- اصحاب ایکه؛ «و ان کان اصحاب‌الایکه لظالمین» (سوره مبارکه «حجر»/ آیه ۷۸)
از اصحاب ایکه چهار بار در قرآن مجید در سوره‌های «حجر» آیه ۷۸، «شعرا» آیه ۱۷۶، «ص» آیه ۱۲ و «ق» آیه ۱۳) یاد شده است ولی آیات مربوط به قوم ایکه در تمام قرآن، ۲۲ آیه است و داستان نسبتاً مشروح آن در سوره‌ی «شعرا» بیان شده است.
اصحاب ایکه به‌عنوان قومی ظالم و تکذیب‌کننده‌ی پیامبران معرفی شده‌اند که در برابر مواعظ حضرت شعیب (ع) او را مسخره می‌کردند و از وی می‌خواستند تا بلایی فرود آورد و سرانجام بلا به‌صورت صاعقه نازل شد و همگی هلاک شدند.
طبق نوشته‌ها اصحاب ایکه در شهری که دارای درختان بسیار و بیشه‌مانندی بود (ایکه به معنی درختان به هم پیچیده و نخلستان و بیشه درختان) می‌زیستند و در تنعم و رفاه بوند، بعضی از اهل تفسیر، اصحاب ایکه را همان قوم «مدین» شناختند که حضرت شعیب (ع) بر ایشان رسالت داشت و به صحیه هلاک شدند و برخی دیگر اهل مدین را از اصحاب ایکه جدا دانسته و گفتند آن حضرت بر ایشان نیز رسالت داشت و اینان از طایفه و قوم آن حضرت نبودند.
۴- اصحاب جحیم به معنی اهل دوزخ و جهنمیان؛ «والذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب‌الجحیم» (سوره مبارکه «مائده»/ آیه ۱۰)
۵- اصحاب جنت؛ الف) «لا یستوی اصحاب‌النار و اصحاب‌الجنه» (سوره مبارکه «حشر»/ آیه ۲۰) به معنی اهل بهشت
ب) «انا بلوناهم کما بلونا اصحاب‌الجنه» ( سوره مبارکه «قلم»/ آیه ۱۷) به معنی اهل بستان
در آیات ۱۷ تا ۳۳ سوره «قلم» به قصه‌ی اصحاب جنت اشاره شده است و به‌طور خلاصه مفاد آیات این است که آنها سوگند یاد می‌کردند که بامدادان به بستان روند و میوه‌ی آن را بچینند و از ورود مسکینان ممانعت کنند، بر اثر این نیت بوستان خاکستر می‌شود و لذا آنها یکدیگر را بر ستمکاری خود ملامت می‌کنند و امیدوار می‌شوند که خداوند بهتر از آن عوضشان دهد.
۶- اصحاب حجر؛ «ولقد کذب اصحاب‌الحجر‌المرسلین» (سوره مبارکه «حجر»/ آیه ۸۰)
در قرآن یک بار از اینان یاد شده است و خلاصه‌ی مفاد آیات (۸۰ تا ۸۴) سوره‌ی حجر این است که اصحاب حجر رسولان را تکذیب کردند و در کوه‌ها منزل ساختند تا از خطر ایمن باشند اما صبحگاهی صیحه‌ی عذاب آ‌نها را نابود کرد و بر فراز کوه‌ها با همه‌ی ذخایر و ثروت هلاک ایمن نشدند.
مفسران «حجر» را نام شهری دانسته‌اند در نزدیکی وادی‌القری که در مسیر کاروان مدینه و شام قرار داشت و گویند حجر مسکن قوم ثمود بوده و اصحاب حجر بر قوم ثمود منطبق کرده و یا آنان را از بقای ثمود به شمار آوردند.
۷- اصحاب رس؛ «کذبت قبلهم قوم نوح و اصحاب الرس و ثمود» (سوره مبارکه «ق»/ آیه ۱۲)
در قرآن مجید در آیات ۳۸ سوره «فرقان» و ۱۲ سوره «ق» از اصحاب رس یاد شده است ولی توضیحی درباره آن وجود ندارد جز این‌که تکذیب کننده بودند و هلاک شدند.
در این‌که این قوم چه کسانی بودند در میان مورخان گفت‌وگو بسیار است و متفاوت گفته‌اند و برای نامیدنشان به رس به معنی اثر مختصر را به خاطر آن دانسته‌اند که اثر کمی از آنها به‌جا مانده است یا این که نامیده شدن آنها به رس به معنی چاه برای آن است که آنها چاه‌های فراوان داشتند (یا این‌که به‌واسطه‌ی فرو کشیدن چاه‌هایشان هلاک شدند یا پیامبر خود را در چاه دفن کردند و یا «رس» نام محلی است که بدان نسبت داده شده‌اند (رودخانه رس)
۸- اصحاب رقیم؛ «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم» (سوره مبارکه «کهف»/آیه ۹)
در این که رقیم در این‌جا چیست مفسران به اختلاف گفته‌اند دیاری است که اصحاب کهف از آن بیرون آمدند، سرزمینی است که غار اصحاب کهف در آن بود؛ کوهی است که غار اصحاب کهف در آن واقع بود؛ لوحی است که نام اصحاب کهف و تاریخ ایشان در آن رقم شده بود و از در غار آویخته بود؛ نام دیگری است برای اصحاب کهف (نظر غالب مفسران)
۹- اصحاب سبت؛ «اونلعَنَهُم کما لعنا اصحاب السبت و کان امرالله مفعولا» (سوره مبارکه «نساء»/ آیه ۴۷)
در قرآن مجید فقط یک بار از اصحاب سبت در سوره «نسا» یاد شده و در سُوَرِ دیگر به آنها اشاره شده؛ بر اساس نوشته‌ها بنی‌اسرائیل طبق دستور روز سبت (شنبه) را به عبادت می گذرانیدند و کار دنیوی انجام نمی‌دادند تا این‌که بعدها در قریه‌ی ایله، قومی از بنی‌اسرائیل از دریا نهرهایی منشعب کرد تا ماهیان (که فقط در روز شنبه به ساحل نزدیک می‌شدند) وارد نهرها شوند، آنها هنگام شب وقتی ماهیان به دریا برمی‌گشتند، جلوی نهرها را سد می‌کردند تا در روز بعد (یکشنبه) به راحتی صید کنند.
نصایح خردمندان در آنها تأثیر نکرد و دچار عذاب الهی شدند (به‌صورت بوزینه مسخ گشتند) و پس از چند روز (به نقلی سه روز) هلاک شدند.
۱۰- اصحاب السعیر؛ «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدواً انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر» (سوره مبارکه «فاطر»/ آیه ۶)؛ منظور اهل دوزخ‌اند.
۱۱- اصحاب السفینه؛ «فانجیناه و اصحاب السفینه و جعلناها آیه للعالمین» (سوره مبارکه «عنکبوت»/ آیه ۱۵)؛ نوشته‌اند پیروان حضرت نوح پیغمبر (ع) هستند که با او در کشتی بودند و نجات یافتند.
۱۲- اصحاب الشمال؛ «اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال» (سوره مبارکه «واقعه»/ آیه ۴۱)
منظور از اصحاب شمال، اصحاب دست چپ، دوزخیان هستند؛ فرموده‌اند نامه‌ی عملشان به دست چپ است.
۱۳- اصحاب صراط السوی؛ «فستعلمون من اصحاب الصراط و من اهتدی» (سوره مبارکه «طه»/ آیه ۱۳۵)
طبق روایات اصحاب صراط ، محمد (ص) و اهل بیت (ع) و هدایت‌یافته اصحاب محمد (ص) هستند.
به روایت دیگر علی (ع) صاحب راه راست است و کسی که هدایت یافته کسی است که ولایت ما را قبول کرده است.
۱۴- اصحاب فیل؛ «الم ترکیف فعل ربک باصحاب الفیل» (سوره مبارکه «فیل»/ آیه ۱)
گروهی هستند که جهت تخریب کعبه عازم مکه شدند؛ در قرآن مجید طی پنج آیه‌ی سوره «فیل» واقعه اصحاب فیل به‌طور خلاصه بیان شده است.
واقعه به این صورت بوده که ابرهه ملقب به «اشرم» که از سوی نجاشی (شاه حبشه) حکومت صنعاء را در اختیار داشت، کنیسه‌ای زیبا و مرمرین به نام «قلیس» بنا کرد و از مردم خواست تا در آن حج گزارند، اما شخصی از بین مالک بن کنانه این کنیسه را آلوده ساخت و یا بر اثر آتشی که عده‌ای از بازرگانان قریشی برای گرم شدن در کنیسه افروختند، کنیسه آتش گرفت.
ابرهه خشمگین از این عمل مصمم به تخریب کعبه شد و یا نجاشی، ابرهه را با گروه بسیاری از حبشیان به جنگ عرب فرستاد؛ ابرهه با لشکر و فیل‌های جنگی عازم مکه شد و مقاومت‌های سر راه را درهم شکست و اموال قریش را غارت کرد و چون با فیل‌های خود قصد تخریب کعبه را کرد فیل بزرگ به جانب کعبه پیش نرفت و ناگهان پرندگان عجیبی (ابابیل) که در نجد و تهامه بی‌سابقه بودند و به نقلی شبیه پرستو بودند در حالی‌که هر یک سنگی در منقار و چنگ‌ها داشتند، بر بالای سر افراد قرار گرفتند و با انداختن سنگ‌ها بر سر آنان همگی را هلاک کردند.
به نقلی ابرهه زخمی شد و در حین فرار به سمت یمن مرد و به نقلی به حبشه رسید و در حضور نجاشی سنگی بر وی فرود آمد و بمرد.
۱۵- اصحاب قبور؛ «کما یئس الکفار من اصحاب القبور» (سوره مبارکه «ممتحنه»/ آیه ۱۳) که منظور اهل گور و مردگان است.
۱۶- اصحاب قریه؛ «واضرب لهم مثلاً اصحاب القریه اذا جاءها المرسلون» (سوره مبارکه «یس»/ آیه ۱۳)
مفاد حکایت ایشان بر اساس آیات ۱۳ تا ۲۹ سوره «یس» تقریباً به‌طور خلاصه چنین است که خداوند سه تن را برای هدایت اصحاب قریه فرستاد ولی آنان فرستادگان را تکذیب و به سنگسار تهدیشان کردند اما مردی از دورترین نقطه‌ی شهر شتابان آمد و قوم را به پیروی از این فرستادگان دعوت کرد و خود به پروردگار ایمان آورد اما کارشان با صیحه ساخته شد.
برخی مفسران این قریه را «انطاکیه» می‌دانند که از قدیمی‌ترین شهرهای شام محسوب می‌شد و به گفته‌ی برخی ۳۰۰ سال قبل از مسیح (ع) بنا شد؛ انطاکیه برای مسیحیان دومین شهر مذهبی به شمار می‌آمد چراکه بعد از بیت‌المقدس که حضرت مسیح دعوت خود را از آن جا آغاز کرد.
۱۷- اصحاب کهف؛ «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا» (سوره مبارکه «کهف»/ آیه ۹)
در خلال آیه‌های هشت تا ۲۵ سوره «کهف» قرآن مجید سرگذشت اصحاب کهف را بیان می‌کند که آنان به خدا ایمان داشتند و از بیم مشرکان در غار کوه پنهان شدند و در آن‌جا به خوابی ۳۰۹ ساله فرو رفتند و چون از خواب برانگیخته شدند، فکر کردند روزی در خواب بوده‌اند و مردم برای آن‌که بدانند وعده‌ی خدا یعنی معاد حق است، از حالشان باخبر شدند.
آورده‌اند که اصحاب کهف در زمان دقیانوس (دکیوس، دسیوس، ذوقیوس، دقیوس، داقینوس) امپراطور روم (طی سال‌های ۲۴۹ تا ۲۵۱ میلادی) بوده‌اند.
۱۸- اصحاب مائده؛ «اذ قال الحواریون یا عیسی بن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین» (سوره مبارکه «مائده»/ آیه ۱۱۲)
حواریون از حضرت عیسی (ع) برای افزایش یقین و آرامش دل‌هایشان خواستند تا خداوند مائده‌ای از آسمان فرو فرستد اما وعده فرمود که هرکس پس از نزول مائده کافر شود او را عذاب کند و در اخبار آمده که مائده نازل شد منتها در کیفیت نزول و این‌که شامل چه چیزهایی بوده، نقل‌ها مختلف است.
۱۹- اصحاب مدین؛ «الم یاتهم نبا الذین من قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و المؤتفکات» (سوره مبارکه «توبه»/ آیه ۷۰)
مگر داستان قوم نوح را نشنیدید که چگونه خدای سبحان تمامی آنها را غرق کرد و قوم هود که خداوند به‌وسیله بادی صرصر و بی‌رحم همه را زنده ‏به گور ساخت و قوم صالح که خدا با زلزله زیر و رویشان کرد و قوم ابراهیم که خدا پادشاهشان «نمرود» را بکشت و نعمت خود را از آنان سلب فرمود و اصحاب مدین (قوم شعیب) به‌وسیله ابر آتش‌بار و قوم لوط با زیر و رو شدن شهرهای آنان همگی نابود شدند.
مؤتفکات یعنی شهرها و دهاتی از دهات قوم لوط که زیر و رو شدند، کلمه مؤتفکات از ائتفکت الارض است که به معنای زیر و رو شدن زمین است.
۲۰- اصحاب مشئمه؛ «واصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه» (سوره مبارکه «واقعه»/ آیه ۹)
اصحاب دست چپ؛ افراد شومی که در قیامت نامه‌ی عملشان به دست چپشان داده می‌شود و این نشانه آن است که دستشان از حسنات تهی و نامه‌ی اعمالشان از سیئات سیاه است.
۲۱- اصحاب مؤتفکات؛ «و اصحاب مدین المؤتفکات» (سوره مبارکه «توبه»/ آیه ۷۰)
۲۲- اصحاب میمنه؛ «فاصحاب المیمنه ما اصحاب المیمنه» (سوره مبارکه «واقعه»/ آیه ۸)
اصحاب سمت راست؛ آنها که در قیامت نامه‌ی اعمالشان به نشانه‌ی مقبول بودن در درگاه پروردگار به دست راستشان داده می‌شود و یا آن‌که آنها که صاحب یمن و برکت‌اند.
۲۳- اصحاب نار؛ «اولئک اصحاب النار» (سوره مبارکه «بقره»/ آیه ۳۹)
اصحاب آتش؛ اهل دوزخ و به فرموده‌ی قرآن «لایستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه» (سوره مبارکه «حشر»/ آیه ۲۰) هرگز اهل جهنم و اهل جنت یکسان نیستند.
۲۴- اصحاب یمین؛ «و اصحاب الیمین ما الصحاب الیمین» (سوره مبارکه «واقعه»/ آیه ۲۷) که به معنی یاران دست راست و اهل بهشت است.

 

کتاب‌ها و نوشتارهایی در ایران توسط نویسندگان مذهبی، ملی گرایان، رادیکال و بنیادگرایان منتشر شده‌است. این دسته کتاب‌ها روش بیان تلخ ضد ماسونری اسماعیل رائین را دنبال می‌کنند که ماسون‌ها را به تمام انواع توطئه‌ها علیه کشور و ملت ایران متهم می‌کرده‌است. اسلوب این کتاب‌ها ارتباط فراماسونری به نظریهٔ توطئهٔ جهانی انگلیس-صهیونیسم است. هرچند این کتاب‌ها اطلاعات اندکی بر کارهای رائین می‌افزایند.[۱۰][نیازمند یادکرد دقیق] مرام اشراف منشی و سری آن‌ها باعث بروز روایت‌هایی در مورد دست‌های پشت پرده فراماسون‌ها و توطئه در مورد آن‌ها شده بود. در دوران پس از انقلاب کتاب‌ها و مقالات زیادی چاپ شد و در آن‌ها فراماسون‌ها مسئول همه گونه توطئه علیه ایران و جوامع اسلامی معرفی شدند.