خوشه چین :

کشاورزی را که یک عمر زحمت کشید و چند تن محصول برداشت کرد تا دانه آخر و مشتی از آن را برای خود برداشت و البافی را به خلق الله سپرد در حالی که خود گرسنه بود !

  

کوزه گری که از کوزه شکسته آب می خورد...


کارگری که پای تمام خلایق روزگار را پوشاند و خود یک عمر پا برهنه ماند.

مهندسی که برای همه آسایش می خواست اما نشد که بشه!

دکتری که همه چیز می دانست و از او می پرسیدند و دیگران هیچ نمی دانستند که او همه چیز را می داند و ختم روزگار است.

 

خبرنگاری که شیرین کاری های دیگران را به رخشان می کشید و مزدش را گرفت .

دوندگان و خزندگان و پرندگان و چرندگان و در یک کلام راز بقا سرلوحه برنامه سازان این رسانه پر مخاطب بود.

انسان هایی را به تصویر می کشید که بعد از یک عمر جان کندن با کرور کرور ثروت چیزی می ساختند و آن چیز های گران را به هم در می آویختند و از انفجار آن چیز ها و شاید خودشان خشنود و رستگار می شدند .

و گدایانی که بعد از آن عمل قهرمانانه برای هم خط و نشان می کشیدند تا بتوانند جیب خالی خود را پر کنند .

با اینهمه پیشرفت و ترقی دیگر جای نگرانی نیست همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم دیگران کاشتند ما خوردیم ما می خوریم دیگران بکارند و مشغول باشند ببینیم به کجا می رسیم.

دائما" در فیلم ها و سریال ها دو گروه دیده می شود : یک دسته صاحبان قدرت و ثروت که عمدتا" افرادی خوب و درستکار و گروهی دیگر انسانهایی شکست خورده عمدتا" فقیر بد و بزهکار و توسری خورند و نکته جالب تر کسانی هستند که این نقش ها را بازی می کنند فکر می کنید از کدام شهر ها و کدام محله ها آمده اند ؟