بسم الله الرحمن الرحیم

و خواندن قرآن را بر تو آسان کردیم

یه چیزی

یه چیزی بهت می گم به تریج قبات بر نخوره

 

با دست صحبت نکن !

 

نخشو کوتاه کردی ؟

نخ کیو ؟

نخ رییسیو

 

به این کله می آد بی کلاه بمونه؟

نه خداییش با این کتابا که تو خوندی یه موتم نباید درد بکنه .

 

من که نمره ادبیاتم تو دانشگاه نوزده و نیم بود هر چند ریاضیم قوی شد .

 

میشه یکم درباره خودتون یعنی مهمون برنامه برای ما توضیح بدید کی هستی و چی خوندی اینجا چه می کنی و چی می خواهی ؟

 

تریج

تریج

لغت‌نامه دهخدا

تریج . [ ت ِ ] (اِ) تریز. تیریز: به تریج قبای کسی بر خوردن ، بصورت استهزاء؛کمترین بی حرمتی شدن به کسی که حرمتی ندارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تریز و تیریز شود.