پس چی که خوشحالم و باید خوش باشم من قبلا" گریه هایم را کردم
کور می شدند چشاشون را وا می کردند .
خوش نباشم بیام برا تو اتم بسازم .
هر کی هر کوفتی می خواد خودش بره برداره .
اون ها هم هیچ چیزی حالیشان نبود .
فقط حسابی گنده شان کرده بودند .
از هیچ الاغی هم نمی ترسم .