من هم چند سال پیش لای دیکشنری فارسی به انگلیسی را باز کردم پر یه سوسک بود مال 2000 سال پیش ..

 

دل آدم بزرگتر است یا آسمان ها؟

 

معلومه آسمان ها 

این چرند پرند ها چیه میگه ...

آسمون ها بزرگ و بزرگتر می شوند و فک دلت نهایتا" بسته 

می شود و به همان گور می رود پس تا به آن گور نرفتی حساب کتابت را بکن .

همش خواب و خیال بار مردم می کنی . خواب و خیالی که به خواب خرگوشی می برد و درست حسابی بیدارش نمی کند و مثل روضه افیون توده هاست .

نظامی گنجوی اصلا" نظامی به معنای نظم و انضباط و سامان بخشیدن است اون هم شاعری خیال پرداز بود که در قالب نهایت قلمبه سلمبه شعر می گفت .

مثلا" فرهاد یلا قبا عاشق شیرین خسرو شاه می شود و کوه را می کند تا به وصال برسد اما آنقدر توانا نیست تا خسرو را از سر راه بردارد در این اثر سراسر بی منطقی و بی سامانی موج می زند .

 

 

گویی بط سپید جامه به صابون زده‌ست

کبک دری ساقها در قدح خون زده‌ست

بر گل‌تر عندلیب گنج فریدون زده‌ست

لشکر چین در بهار خیمه به هامون زده‌ست

لاله سوی جویبار لشکر بیرون زده‌ست

خیمهٔ او سبزگون، خرگه او آتشین

 

سرو سماطی کشید بر دو لب جویبار

چون دو رده چتر سبز در دو صف کارزار

مرغ نهاد آشیان‌بر سر شاخ چنار

چون سپر خیزران بر سر مرد سوار

گشت نگارین تذرو پنهان در کشتزار

همچو عروسی غریق در بن دریای چین

 

اصلا" در این اشعار در واقعیت نه خبری از لشکر کشی است نه کشت و کشتار و آتش سوزی 

اوج خیال پردازی شاعر است .منوچهری یا نظامی فرقی نمی کنه شاعر شاعر است و شعر شعر