چرا تلفن نزدی ؟
این سوالی بود که اون روز پرسید
یادمه وقتی فرمو پر کردم ده تا خط تلفن نوشتم برا آقایون تو ارتش
ولی به هیچ کدومشون کسی جواب نداد پس چیز عجیبی نیست
تازه برا گرفتن پرونده و کپی اون زنبیل لازمه نه تلفن !
پس باید خودم برم و قبلا" هم این کارو کرده بود و چرا نباید دوباره می داد
اگه ریگی تو کفشش نبود بجای اینکه به مادرم زنگ بزنه بگه تو غذاش دارو بریز
مثل دفعه قبل یک دیقه پرونده را می داد کپی می گرفتم و خلاص
وقتی دید قضیه جدیه و دنبال کار شکایت از ایشونم می خواست تو ارتش برام کار دست و پا کنه یا جای دیگه
به نظرم این دکتره به یه جایی وصل بود .
گموم به کلانتری هفتاد و هفت !
من که دنبال کار نیستم
دنبال کار و پرونده شما هستم
یعنی این شده قسمتی از کار و زندگیم .
من از قصد اون روز تلفن نزدم
یعنی به قصد این رفتم که مچشو بگیرم
واقعا" آدم خری بود و
یادمه حتی دست هم نداد ولی گفت شنبه بیا مهر شده کپی پرونده رو می دم در اختیارت
من هم از قصد باز یکشنبه رفتم چون شنبه خیابونا شلوغه و نمی خواستم حرف اون بشه و
بهونه داشته باشه برای کارش
و شد باقی ماجرا .
پرونده من که تو مطب که پیشش می رفتم تو بیمارستان امام حسین چه کار می کنه
که راست یادروغ می گه تو بیمارستانه و به درد کی می خوره ؟
این آقای دکتر چرا این جوریه ؟
اون از عملکردش این هم از امانت داریش .
برا پول ؟
نه .
می خواست ... .
چی شد این نسخه الکترونیک اومد رو کار
بس که این مملکت هر کی هرکیه
و اگه این شکایت تا امروز و قیامت ادامه نداشت
آقایان دزدا که در قالب پلیس و خدمت گذار بودند
دست از جرم و جنایتشون بر نمی داشتند .
الان هم محکوم نشد که کار پارادوکسیکال علمی خودشو داره ادامه می ده
فقط کسانی که احتمال می دادند شاید یک روزی خطری براشون باشه
را اعدام کردند .
