از اون جایی که وقت کافی داشت تا کاری بکنه و نتونست و همچنان اصرار به ادامه اشتباهش داشت و آدم درس خونده و خارج رفته و واردی هم بود و اعتقاد داشت که خوب شدنی نیست و تا روز آخر اون نتونست کاری بکنه می شه گفت که هیچ کدومشون نمی تونند کاری بکنند چون اصلا" از درون مغز و علت اصلی بیماری خبر ندارند و از اونجایی که اینجانب شخصا" تونستم کار های غلط ایشون رو درست بکنم و به اوضاع سر و سامون بدم و کاملا" از علت اصلی بیماری خبر دارم توانستم ریشه کن کنم و یک شبه گویا از نو مغزم متولد شد ! ببینید این دکتر ها خدا نیستند چیز زیادی نمی دونند و بعضی وقتها کاری از دستشون بر نمیاد چون دانش منسجمی ندارند اطلاعاتشون پراکنده و درهم و برهمه باید بدونند که مغز از چندین قسمت مختلف درست شده و هر قسمت وظیفه خاصی دارد که با هم به صورت یک پارچه کار می کنند اما درون خود مغز مغزی وجود دارد که مغز مغز است و مغز را کنترل می کند و دارو های نا مربوط به این قسمت باعث ضعیف شدنش می شود و در نتیجه عملکرد کلی مغز مختل می شود .داروهای اعصاب روی تک تک نرونها و واسطه های شیمیایی سیناپس عصبی اثر می کند و بیشتر روی قشر کورتکس مخ کار می کند چون برای قسمت مرکزی مغز - مرکز تولید هورمون های حیاتی - مضر است پس باعث تضعیف عملکرد اصلی مغز مغز و اختلال در هنگام تفکر و حافظه قشر خاکستری می شود و فقط به رشد و تکثیر ارتباطات و پایانه های عصبی و اتصالات نامربوط اضافی و یا شاید کمی هم مربوط در آن بکند که البته بعد از معالجه اصلی تمام اتصالات اضافی تخریب و بروز رسانی می شود .
ببینید شما دقت نمی کنی که این آقای دکتر و بقیشون نتونستند درست بکنند و نمی تونند - من می دونم - ولی من خودم توانستم .
