همیشه حق با مشتریه

این از اون جمله های طلاییه و کار راه انداز  .

گی نظر    باید بده ؟

حرف و نظر آخر را مشتری یعنی همون خریدار می ده .

دکتره درست می گه 

می گه باید بستری شی !

باید فلان دارو ها رو بخوری !

خوب نیا پیش من .

یعنی مشتری من نباش .

سزای گران فروش نخریدنه خوب نخر 

راست میگه خوب نمی رفتی 

نمی خریدی 

مگه مجبوری ؟

 

واقعنا 

چی می شه آدم نمی تونه یا نمی فهمه ؟

 

چون خیال می کنه کار درستی می کنه یا در مسیر درستی قرار داره یا کار دیگه ای نمی شه کرد و همه جا آسمون همین رنگه و مجبوره تن به شرایط موجود بده .

 

اما واقعیت چیز دیگه ایه و اوضاع اون جوری که برامون ترسیم کردند نیست و ما تو جهنم زندگی نمی کنیم و بهشت همین جاست البته اگر جباران روزگار بگذارند .

 

فقط باید راه خلاص شدن از دست این جماعت را پیدا کرد .

 

اما بعضی ها چون تاب و توان و طاقت لازم را ندارند به جای این که از دست آن ها خلاص بشوند و راه درست را پیدا کنند خود را از بین این جماعت می برند یا دست کم اقدام به این کار می کنند هر چند نمی خواهند بمیرند اما تقدیر اینچنین رقم می خورد .

 

باید صبر کرد سختی ها را تحمل کرد و چون صبر کنی نوبت ظفر آید .

 

می گه آینده چگونه خواهد شد ؟

از اون جایی که کله پوک زیاده آینده این گونه می شه که هر کی زورش بیشتره و کم نمیاره .