یک نظریه نهایی این است که اسب تروآ دقیقاً همان چیزی است که داستان، آن را به عنوان یک مجسمه اسب چوبی بزرگ نشان می‌دهد. این نظریه تقریباً تمام شواهد مربوط به دوران باستان، از جمله تصویر روی گلدان میکونوس را دارد. تنها مدرکی که علیه آن وجود دارد، شهادت پاسانیاس است، اما این صرفاً نظر شخصی او بود.

بسیاری از محققان امروزی، مشابه پاسانیاس، احساس می‌کنند اسب تروآ نمی‌توانسته واقعی باشد، چون مردمان تروآ اگر چنین چیزی را وارد شهرشان کردند، بسیار احمق بودند. با این حال، هیچ دلیلی وجود ندارد «حماقت مطلق» را به آن‌ها نسبت ندهیم.

واقعیت این است که در طول تاریخ، استراتژی‌های مشابه زیادی در جنگ‌ها استفاده شده است. ما در طول تاریخ باستان و معاصر با چنین نمونه‌هایی مواجه هستیم. یکی از این موارد، تصرف جاپا است، رویدادی که در قرن پانزدهم قبل از میلاد رخ داد.

افزون بر این، گلدان میکونوس گواه وجود اسب تروآ حداقل در ۶۷۵ ق. م است. با توجه به این مدرک، برخی محققان مدرن معتقدند جنگ تروا ممکن است در قرن هشتم قبل از میلاد رخ داده باشد، در نتیجه گلدان میکونوس به منبعی تقریباً معاصر تبدیل می‌شود.

 

آره اگه فکر می کنند خیلی زرنگند  فقط خیال کنند به آنها اعتماد کردند یا خودشان را به بی خیالی زدند یا شاید همه خوابند و.

ولی هیچ کدوم از این ها نیست

اون بیداره و اون ها هم بیدارند و

او کار خودش را می کنه

دیگران هم کار خودشان را .

 

او میگه و تذکر می ده بقیه هم گوش کری می دهد و مستند و بی توجه مگه کسی که عاقل باشه .