حاج آقا الان اومد گفت امام جنگ را به صبح کشانید چون اگر در شب دشمن به آنها حمله می کرد همه کشته می شدند و هیچ چیز معلوم نمی شد و لی در صبح معلوم شد که کی چی کاره است .

 

اصلا" چرا دشمن باید از امام بپرسد که شب به تو حمله کنم یا روز ؟

چون مگر آنها همه قرآن را نخوانده اند

ببین در سوره نمل اگر بخوانی چنانچه شبیخون بزنی بر قوم صالحی خدا پدرت را در خواهد آورد .

 

حالا چون آنها قصد شبیخون نکردند و از امام برای همین پرسیدند که از حالت شبیخون خارج شود ....چه جالب آدم های باسواد و درس خوانده ای بودند ....

خوب می دونستند دارند چه کار می کنند ....

امام هم می دونست و اصلا" قصد خون ریزی نداشت ....

و تمام تلاشش را برای جلو گیری از خون ریزی انجام داد و لی گیر یک مشت خر نفهم کور دل اوفتاده بود .

حتی در انتخاب سفیر بنام مسلم هم دقت به خرج داد وگر نه الان بجای حسین مظلوم شاید باید می گفتیم عبیدالله بیچاره یتیم و تنها و بی کس گیر آورده بودندنش.این چند سال حکومت هم تمام شد و اما حسین ادامه دارد .