سخنی با خوانندگان :
خواننده گرامی !
از اینکه بعد از بوق و اندی سال مشغول فهمیدن هستید از شما متشکرم .

روحانی : آنها می خواهند بار دیگر بیاید اینجا آقایی کنند من نمی گذلرم خودم نوکرشم می روم دست بوس...

خواننده گرامی اگر شما هر ساعت از این وبلاگ دیدن کنید من به شما صد امتیاز با دو چراغ روشن هدیه میدهم امضاء بیت گویین !

خواننده گرامی به توصیه افراد مطلع برای حفظ جانت هم که شده از طرح شکایت در دستگاه حضرات آیات و طاغوت پرهیز کن و به خدا پناه ببر از شر شیطان رانده شده . آمین یا رب العالمین .

متاسفانه با اتفاقات پیش آمده هیچ اعتماد و اعتقادی به مجموعه حاکمیت ظاهری حاکم بر جهان ندارم چون ایشان با پیچیده کردن اوضاع صرفا" به فکر منافع کوچک و زود گذر و عموما" شخصی خود هستند و مسایل را آنگونه که هست نمی بینند و نمی خواهند به درستی آنها را حل و فصل کنند یا دست کم نمی توانند و با پیچیده کردن اوضاع سعی دارند باز هم از آب گل آلود ماهی بگیرند و به جای گفتگوی منطقی و رو در رو با مردم یک مشت دروغ تحویل آنها می دهند و یا اینکه آنها را به جان هم می اندازند .

یکی از معیار های شناخت جوامع از نظر تعداد جرایم و مجرمان اندازه گیری شمار نیرو های نظامی و انتظامی در آن هاست چنانچه این تعداد زیاد باشد عموما" به این معنی است که در آن جامعه دزد - قاتل و کلا" مجرم زیادی وجود دارد و مردم نمی توانند با هم زندگی کنند و پیوسته با هم در نزاع به سر می برند هر چند هر کسی دوست ندارد چنین مشاغلی را و یا از روی ناچاری می پردازد و در غیر اینصورت به احتمال زیاد خود ایشان بلقوه مجرمینی هستند که اگر شرایط مهیا باشد بلفعل می شود چنانچه مبصر کلاس عمدتا" از بین شاگرد قلدرها انتخاب می شد .

در مسایل اخیر معترضان اگر راست می گفتند که حق با آنهاست باید تقاضا می کردند که پلیس نمی خواهیم ما آنقدر با شعور هستیم که حق انتخاب داریم و خوب و بد را می دانیم و پلیس نمی خواهیم و آنقدر بفهمند که پلیس نشوند و یا دست کم با مردم درگیر نشوند و بر سر مردم نزنند .

مراقب باشید از شیطان پیروی نکنید که در این مواضع در کمین شماست .
من تعجب می کنم که آقایان علما و فضلا و دانشمندان رفتند در مناصب بالا و از مردم دور شده اند 
و یک عده از خدا بی خبر و کم سواد و یا بی سواد را در ادارات و رودر رو با مردم قرار دادند و دست آنها را باز گذاشته اند تا با مردم هر کاری می خواهند بکنند و بعدش بیایند و از آن به ظاهر مسوولین به آنها شکایت کنند از این یک چیز بیشتر معلوم نمی شود و آن اینکه آقایان با شانه خالی کردن از مسوولیت مردم را به جان هم می اندازند و به اصطلاح تفرقه می اندازند و حکومت می کنند و این جماعت را مجموعا" کسی در این دنیا جزا نمی تواند بدهد الا صاحب دنیا که خوب جزا دهنده ای است نعم المولی و نعم الکریم .

کشت و کشتار ها و کودتای نافرجام و جنگ تحمیلی تنظیم شده بعد از قبول انقلاب و استقرار جمهوریت چیزی جز برای استحکام و دوام آن و استقرار افراد ویژه و نظام مطلوب سلطه بین المللی نیست و هر کس جز این فکر کند ساده لوح و کوته بین است .
نباید پرسید چرا کسانی که ساخت و پاخت کردند و از اوضاع احوال با خبر بودند جلوی کشتار را نگرفتند؟ چرا کسی از جنایت کاران هرگز پاسخگوی جنایاتشان نیستند و همه چیز یکهویی ماست مالی می شود و همیشه همه تقصیرات را به گردن مظلوم تر ها می اندازند؟
باید دید حقه بازی و ریا کاری و حماقت پروری تا کجا دوام می آورد و ایشان تا کی می توانند چشم و گوش مردم را ببندند و گمراه کنند .

گاورمنت تا زمانی که لو نرفته باشد با تمام قدرت دست به سرکوب و لاپوشانی می زند و حق را نادیده می گیرد و زیر پا می گذارد و تنها زمانی که تمام تیرهایش به سنگ خورد و دیگر کاری از دستش بر نیامد و نزد عام و خاص ضایع گردید برای بقا و کسب مشروعیت دوباره سعی در فریب افکار عمومی می کند تا این بار با قدرتی مضاعف بکند آنچه نباید بکند .

گاورمنت بسیار ترسو محتاط و مردم فزیب است و رفتاری شبیه دروغگویان دارد اما هرگز قسم دروغ نمی خورد چون در موضع احتیاط گنگ است .
اما بعضی جاها که مجبور باشد قسم که سهل است سم هم می خورد.
گاورمنت با اختلاف افکنی حکومت می کند و هرگز مسوولیت اعمال کارکنان خود را بر عهده نمی گیرد و دنبال ماست مالی است .
گاورمنت پیوسته دنبال گرفتن نقطه ضعف از دیگری است تا او را از میدان به در کند و هدفی جز این ندارد .
گاورمنت به دنبال اصلاح امور نیست و بر اختلاف بین زن و شوهر می افزاید و مروج طلاق است و تسلط زنان بر مردان را مایه دوام حکومت خود می داند .
گاورمنت هر کس خود را کور کند و یا خود را به نحوی که او می خواهد ناقص کند و یا خلاص کند و یا خانواده اش پاشیده شود از سربازی معاف می کند .
گاورمنت هر وقت بتواند داغ مادران و مردم را تازه می کند .
گاورمنت همه را خوب می شناسد اما به وقتش کور و کر است ... .
گاورمنت خیلی خر است آنقدر که خود هم نمی داند ... .